نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 56
غريبه كرده بودم بر طبعم بسيار گران آمد ، چون برخواستم به نزديك او رفتم و در گوش او گفتم : كه اگر آنها كه دعوى مىكنى يكى را در اين شهر به عمل آوردى مردى ، اين را گفتم و بيرون آمدم ، بعد از چند روز شنيدم كه او تفحّص مىكند و التماس مىكند كه من يك بار ديگر به ديدن او بروم ، يكى از آشنايان او به سعى بسيار مرا به ديدن او برد ، چون داخل شدم بر خلاف سابق مرا تعظيم و تكريم بسيار كرد ، و مرا به خلوت برد و گفت به خدا سوگند مىدهم ترا كه به گويى كه آن سخن كه با من گفتى چه معنى داشت ؟ و از چه جهت گفتى ؟ گفتم مگر اثر صدقى از آن سخن يافتى ؟ گفت : من نيامدم به اين شهر مگر به اين قصد كه پادشاه و امراء و اعيان همه را تسخير كنم و يك پسر و دختر در اين شهر نگذارم ، و بعد از آن كه تو آن سخن گفتى هر عمل مجرّبى كه داشتم كردم و هيچ اثر نديدم ، نمىدانم چه جهت دارد ، من جواب گفتم كه تو اين اعمال را در بلاد كفر براى كافر چند كردهاى و اثر ديدهاى ، و اكنون به شهرى داخل شدهاى كه آثار اسلام از طاعات و عبادات جمعى ايشان را فرو گرفته ، و هيچ خانهاى نيست كه چندين قرآن مجيد و صحيفه كامله و كتب دعاء نباشد ، و هيچ كس نيست كه بر بازويش چندين تعويذ و دعاء نباشد ، و سينه هاى ايشان مملو است از عقائد حقّه و قرآن و دعاء و دل ايشان قوى است به اعتماد بر خدا در چنين شهرى جادوهاى باطل توجه اثر مىكند ، و منظره هاى كفرآميز تو چه كار از آنها مىآيد ، اين را كه شنيد دست مرا بوسيد و روز ديگر سفر اختيار كرد ، و روانهء كفرآباد خود شد . و سحر موافق مشهور به يك اقرار يا دو گواه عادل ثابت مىشود . فصل دوم : كسى كه مردى را ببيند كه ارادهء بدى نسبت بزن او ، يا پسر او ، يا غلام او دارد ، به كمتر از زنا و لواط مىتواند متوجه دفع شود ، و اگر در دفع كردن آن فاسق كشته شود خونش هدر است ، و عوض ندارد ، و بعضى محارم را نيز داخل كردهاند ، مانند مادر و خواهر ، و دختر و عمّه و خاله و دختر خواهر و دختر برادر .
56
نام کتاب : حدود وقصاص وديات ( فارسي ) نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 1 صفحه : 56