يك نماز چهار ركعتى بر او مستقر شد ، تا از آنجا به مقدار مسافت شرعى و يا بيشتر خارج نشده ، نمازش تمام و روزهء او صحيح است . ولى اگر به آن مقدار از آنجا خارج شود ، حكم ساير مسافرين را خواهد داشت . < صفحة فارغة > [ س 690 فردى هستم كه قصد اعراض از وطنم را دارم ] < / صفحة فارغة > س 690 : من فردى عراقى هستم كه قصد اعراض از وطنم عراق را دارم ، آيا همهء ايران را وطن خود قرار دهم يا منطقهاى را كه در آن ساكن هستم و يا براى انتخاب وطن حتماً بايد خانهاى بخرم ؟ ج : در وطن جديد ، قصد توطن در شهر خاص و معين و سكونت در آن به مدتى كه انسان عرفاً اهل آنجا محسوب شود ، شرط است ، ولى تملك خانه يا غير آن شرط نيست . < صفحة فارغة > [ س 691 كسى كه قبل از بلوغ از محل تولد خود به شهر ديگرى مهاجرت نمايد ] < / صفحة فارغة > س 691 : كسى كه قبل از بلوغ از محل تولد خود به شهر ديگرى مهاجرت نمايد و به مسأله اعراض از وطن آگاه نباشد ، الآن كه به سن تكليف رسيده ، نسبت به نماز و روزهاش در آنجا چه وظيفهاى دارد ؟ ج : اگر از محل تولد به تبعيت از پدرش مهاجرت كند و پدر وى قصد بازگشت به آنجا را براى زندگى نداشته باشد ، آن مكان براى او حكم وطن را ندارد . < صفحة فارغة > [ س 692 اگر شخصى وطنى داشته باشد ] < / صفحة فارغة > س 692 : اگر شخصى وطنى داشته باشد كه در حال حاضر در آن سكونت نمىكند ، ولى گاهى با همسرش به آنجا مىرود ، آيا همسر او در آنجا بايد مانند وى نمازش را تمام بخواند يا خير ؟ و اگر همسرش تنها به آنجا برود نمازش چه حكمى دارد ؟ ج : مجرد اين كه آن مكان وطن شوهر اوست باعث نمىشود كه وطن وى هم باشد و بر او در آنجا احكام وطن جارى شود . < صفحة فارغة > [ س 693 محل كار حكم وطن را دارد ] < / صفحة فارغة > س 693 : آيا محل كار حكم وطن را دارد ؟ ج : اشتغال به كارى در مكانى موجب نمىشود كه آن مكان وطن گردد ، ولى اگر از محل سكونت تا محل كار كه به مقدار مسافت شرعى با هم فاصله دارند ، در هر ده روز حد اقل يك مرتبه رفت و آمد نمايد ، نماز وى در آنجا تمام و روزهاش صحيح است . < صفحة فارغة > [ س 694 مراد از اعراض از وطن چيست ] < / صفحة فارغة > س 694 : مراد از اعراض از وطن چيست ؟ آيا مجرد ازدواج زن و رفتن وى همراه شوهر به هر جايى كه او مىخواهد ، اعراض محسوب مىشود يا خير ؟ ج : مراد از اعراض ، خروج از وطن با تصميم بر عدم بازگشت به آن براى سكونت است . و مجرد رفتن زن به خانهء شوهر در شهر ديگر ، مستلزم اعراض از وطن اصلىاش نيست . < صفحة فارغة > [ س 695 وطن اصلى و وطن دوم ] < / صفحة فارغة > س 695 : خواهشمنديم نظر خود را در بارهء وطن اصلى و وطن دوم بيان فرمائيد . ج : وطن اصلى جائى است كه انسان در آن متولد شده و مدتى در آن بوده و رشد و نمو پيدا كرده است . وطن دوم هم جائى است كه مكلَّف آن را براى سكونت دائم ، و لو براى چند ماه در هر سال ، برگزيده است . < صفحة فارغة > [ س 696 پدر و مادر من از اهالى شهر ساوه هستند ] < / صفحة فارغة > س 696 : پدر و مادر من از اهالى شهر ساوه هستند و هر دو در كودكى به تهران آمده و در آن سكونت كردهاند . بعد از ازدواج به شهر چالوس رفته و در آن ساكن شدهاند ، زيرا محل كار پدرم آنجا بوده است . بنا بر اين من در تهران به دنيا آمده ، ولى هر گز در آن اقامت نكردهام ، در تهران و ساوه چگونه نماز بخوانم ؟