نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 89
اين همان ايمان به خاتميت پيغمبر اسلام و ابديت شريعت آن حضرت است ( ما كان محمد أبآ أحد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبيين وكان الله بكل شيئ عليما ) . ( 1 ) در خاتمه نظرى كوتاه به اشعه اى از آفتاب حيات آن حضرت - كه خود شاهد رسالت اوست - مى افكنيم : در زمانى كه دعوت خود را اظهار كرد تطميع و تهديد به آخر حد خود رسيد ، قريش نزد ابى طالب آمدند و گفتند : برادر زاده ء تو به خدايان ما ناسزا گفت ، و جوانان ما را فاسد و جماعت ما را متفرق كرد ، اگر مال مى خواهد مالى براى او جمع كنيم كه بىنيازترين مرد قريش باشد ، و هر زنى را بخواهد به او تزويج مى كنيم ، تا به آن جا كه وعده ء سلطنت و پادشاهى به او دادند ، جواب آن حضرت اين بود : اگر خورشيد را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذاريد نمى خواهم . ( 2 ) چون ديدند تطميع اثر ندارد ، راه تهديد وايذاء را پيش گرفتند و نمونهء آن اين است كه وقتى در مسجد الحرام به نماز مى ايستاد دو نفر از يمينش صفير و دو نفر از يسارش كف مى زدند كه نمازش را به هم بزنند ، ( 3 ) و در رهگذر خاك بر سرش مى ريختند و هنگام سجود بار شكم گوسفند بر او مى انداختند . ( 4 ) پس از رحلت ابى طالب تنها از مكه راه طائف را پيش گرفت تا از بزرگان قبيلهء ثقيف براى رواج دين خدا كمك بگيرد ، ولى آنها سفها و بردگان را تحريك كردند كه در پى آن حضرت راه افتاده و او را آزار دهند ، آن حضرت به بوستانى پناه برد و در سايهء درخت انگورى نشست و چنان حالتش رقت بار بود ، كه دل
1 . سوره ء احزاب ، آيهء 40 ( نيست محمد پدر يكى از مردان شما ، و لكن پيغمبر خدا و خاتم پيغمبران است و خدا به هر چيزى داناست ) 2 . بحار الانوار ، جلد 18 ، صفحهء 180 و 182 . 3 . بحار الانوار ، جلد 18 ، صفحهء 160 . 4 . بحار الانوار ، جلد 18 ، صفحهء 205 . بحار الانوار ، جلد 19 ، صفحهء 17 . الكامل في التاريخ ، جلد 2 ، صفحهء 63 .
89
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 89