نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 81
نشسته بود ، فقيرى وارد شد ، و كنار آن غنى نشست ، آن غنى دامن خود را برچيد ، و چون ديد آن حضرت شاهد آن منظره است ، گفت : يا رسول الله نصف ثروت خود را به اين فقير بخشيدم ، فقير گفت : نمى پذيرم كه مبادا به دردى كه او مبتلا شده گرفتار شوم . ( 1 ) اين چه تربيتى بود كه آن چنان دست بخشش به غنى و بلند نظرى به فقير داد و تكبر او را به تواضع ، و ذلت اين را به عزت مبدل كرد . سركشى قوى را بر ضعيف چنان از بين برد كه در زمان أمير المؤمنين ( عليه السلام ) كه قدرت نظامى پادشاهى ايران و امپراطورى روم در دست خليفهء مسلمين ، و فرمانده ء سپاه او مالك اشتر بود ، روزى مالك در بازار مانند افراد عادى ساده و بى پيرايه مى رفت كه كسى در آن بازار از راه تمسخر به مالك اهانتى كرد ، به آن مرد گفتند : آيا شناختى كسى را كه به تمسخر گرفتى كه بود ؟ گفت : نه ، چون وى را به او معرفى كردند ، نگران شد كه آيا با آن قدرت مطلقه چه به روز او خواهد آمد ، به جستجوى مالك بر آمد ، به او گفتند : مالك به مسجد رفت ، سراسيمه به نزد او آمد كه عذر كردار بخواهد ، مالك گفت : در پى رفتار تو به مسجد آمدم و دو ركعت نماز خواندم براى آن كه از خدا بخواهم از تقصير تو در گذرد . ( 2 ) اثر آن تربيت بود كه غرور قدرت ، او را از ساييدن پيشانى ذلت در مقابل حى قيوم باز نداشت ، و اهانت كننده اى را كه در اضطراب سزاى عمل خود است ، به بهترين خيرات كه طلب آمرزش است نايل مى كند . فواصل قومى را چنان از ميان برد كه با رسوخ قوميت عربيت نسبت به عجم ، سلمان فارسى را به حكم ( 3 ) ( واصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغدوة والعشى يريدون وجهه ولا تعد عيناك عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا ولا تطع من أغفلنا قلبه