نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 137
و سدى در تفسير خود نقل مى كند : " كه چون ساره از بودن هاجر كراهت داشت ، خداوند وحى كرد به ابراهيم و فرمود : اسماعيل و مادرش را ببر ، و در بيت نبى تهامى يعنى مكه منزلش بده ، كه هر آينه من ذريهء تو را منتشر مى كنم ، و آنها را سنگين قرار مى دهم بر كسى كه به من كافر شده ، و از ذريهء او دوازده عظيم قرار مى دهم . ( 1 ) و اين موافق است با آنچه در باب هفدهم از سفر تكوين تورات است كه خدا به ابراهيم فرمود : و اما در خصوص اسماعيل تو را اجابت فرمودم ، اينك او را بركت داده بارور گردانم و او را بسيار كثير گردانم ، دوازده رئيس از وى پديد آيند ، و امتى عظيم از وى به وجود آورم . " و امامت دوازده امام به روايات صحيحه و نص متواتر از طرق خاصه كه مستغنى از بحث سندى است از معصوم ثابت است ، و در اين مقدمه به حديث لوح كه به سندهاى متعدد - كه بعضى از آنها معتبر است - بزرگان محدثين آن را روايت كرده اند اكتفا مى شود ، و از آن مجموعه دو روايت ذكر مى گردد : اول ، روايتى كه شيخ صدوق ( رحمه الله ) از امام پنجم ( عليه السلام ) از جابر بن عبد الله انصارى روايت مى كند ، كه گفت : وارد شدم بر فاطمه ( عليها السلام ) و در مقابل او لوحى بود كه در آن اسماى اوصيا بود ، پس شمردم ، دوازده نفر ، آخر آنان قائم بود ، سه از آنان محمد و چهار از آنان على بود . ( 2 ) دوم ، حديثى است كه مشتمل بر اخبار غيبى است و متن آن شاهد صدور از مقام عصمت است ، كه اكابر محدثين خاصه مانند شيخ مفيد وشيخ كلينى وشيخ صدوق وشيخ طوسى ( اعلى الله مقامهم ) از عبد الرحمن بن سالم از ابى بصير از امام ششم ( عليه السلام ) نقل كرده اند ، و مضمون قريب به روايت اين است كه : " پدرم به جابر بن عبد الله انصارى فرمود : همانا من به تو حاجتى دارم ، كدام وقت براى تو آسان تر است كه تو را در خلوت ببينم ، پس از آن سؤال كنم ؟ جابر گفت : هر وقتى كه شما دوست بداريد .
1 . كشف الغطاء ، صفحه 7 2 . كمال الدين و تمام النعمة ، صفحهء 181 .
137
نام کتاب : توضيح المسائل ( فارسي ) نویسنده : الشيخ وحيد الخراساني جلد : 1 صفحه : 137