حكومت خود را همانجا ساكن بود و آن شهر تا امروز به شهر ابو العباس معروف است .
آنگاه ابو العباس برادرش ابو جعفر منصور را به خراسان گسيل داشت تا با ابو مسلم ملاقات و در برخى كارها با او تبادل نظر و مشورت كند ، سى تن از سرداران بزرگ را همراه او كرد كه از جمله ايشان حجاج بن ارطاة فقيه و اسحاق بن فضل هاشمى بودند .
چون ابو جعفر منصور پيش ابو مسلم رسيد ابو مسلم چنانكه شايد و بايد در نيكى كردن و احترام او عمل نكرد و از آمدن او چندان اظهار شادمانى نكرد .
منصور پيش ابو العباس برگشت و باو گفت تا هنگامى كه ابو مسلم زنده باشد تو خليفه نيستى پيش از آنكه كار را بر تو تباه كند درباره كشتن او بينديش و چاره سازى كن ، او را چنان ديدم كه هيچكس را برتر از خود نمىداند و از پيمانشكنى و حيله گرى شخصى چون او نمىتوان در امان بود .
ابو العباس گفت اين كار چگونه ممكن است و حال آنكه مردم خراسان با او همراهند و دلهاى ايشان آكنده از محبت نسبت باو و فرمانبردارى از اوست و اطاعت او را بر هر چيز ديگر ترجيح مىدهند .
منصور گفت همين موضوع موجب آن است كه بر او اعتماد نكنى و از او در امان نباشى كارش را بساز ، ابو العباس گفت اى برادر از اين سخن درگذر و عقيده خود را در اين باره به هيچكس مگو .
ابو العباس سفاح روزى در خلوت به حجاج بن ارطاة گفت درباره ابو مسلم چه مىگويى ؟ [ 458 ] گفت اى امير مؤمنان خداوند متعال در كتاب خود مىفرمايد « اگر در آسمان و زمين خدايان بودى جز از خداى تعالى هم كار آسمان تباه گشتى هم كار زمين » [ 459 ] ابو العباس گفت بس كن دانستم چه مىخواهى .

458 - حجاج بن ارطاة : نخعى از محدثان و قضات نيمه اول قرن دوم هجرى كه در سال 145 درگذشته است ، براى اطلاع بيشتر از اقوال بزرگان درباره او ، ر . ك ، ذهبى - ميزان الاعتدال ج 1 زير شماره 1726 چاپ على محمد بجاوى مصر 1963 ميلادى . ( م ) 459 - آيه بيست و يكم از سوره بيت و يكم انبياء : ترجمه از كشف الاسرار گرفته شده است . ( م )

417