نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 414
زياد بن صالح را باو گفتم چشمانش پر از اشك شد و گفت پس از زياد ديگر امروز به چه كسى مىتوان اعتماد كرد با آن همه نيكى من باو و فرماندار كردن او بر كوفه ؟ گفتم اى امير چه بسا كه خداوند در كار مكروه خير قرار داده باشد و اميدوارم خداوند او را آنجا براى تو سودمند قرار دهد . ابن هبيره لا حول و لا قوة الا بالله بر زبان آورد و گفت اى غلام ، طارق بن قدامه قسرى را پيش من حاضر كن ، من همانجا نشسته بودم كه طارق آمد ابن هبيره كليدها را باو داد و گفت من ترا از ميان همه يارانت كه خواص من هستيد براى نگهبانى اين شهر برگزيدم ، چنان باش كه سزاوار و شايسته اعتماد من باشى . و چون مدت محاصره ابن هبيره طولانى شد كسى پيش منصور فرستاد و از او امان خواست ، منصور گفت ترا امان مىدهم بشرط آنكه هر فرمانى ابو العباس در مورد تو بدهد همان را رفتار كنم . ابن هبيره با ياران خود و خيرخواهان مشورت كرد كه گفتند بپذيرد ، عمر بن يزيد ( ابن هبيره ) به ابو جعفر منصور خبر داد كه بان حكم خشنود است و منصور هم به خط خويش نوشت و سرداران سپاه را گواه گرفت . ابن هبيره همراه تنى چند از نزديكان خويش پيش منصور آمد و بر او وارد شد ، منصور در سراپرده خود بود و دوره خيمه گاه او ده هزار مرد خراسانى زره پوشيده و مسلح ايستاده بودند ، ابو جعفر دستور داد بالشى براى ابن هبيره نهادند او اندكى نشست و برخاست ، اسبش را خواستند سوار شد و به خانه خود برگشت و دروازه هاى شهر گشوده شد و مردم به رفت و آمد با يك ديگر پرداختند . گويند آنچه از گنجينه ها و اموال و اسلحه در واسط بود شمرده شد همچنين باقى مانده خواربار و علوفه اى كه ابن هبيره اندوخته بود سنجيده شد ، سه ميليون درهم و مقدار بسيارى سلاح و آذوقه سى هزار مرد و علوفه بيست هزار مركوب به ميزان مصرف ساليانه آنان فراهم بود . ابو جعفر منصور براى ابو العباس نوشت كه ابن هبيره تسليم فرمان او شده است و راى و تصميم خود را درباره او بنويسد . ابو العباس نوشت تصميم من براى ابن هبيره جز شمشير نيست ، چون اين
414
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 414