نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 395
آنگاه نصر بن سيار به سلم بن احوز مازنى كه سالار نگهبانانش بود گفت پيش كرمانى برو و باو بگو كه من قصد بدى نسبت باو ندارم و فقط چون پاسخ درشت داده بود خواستم او را ادب كرده باشم و باو بگو در كمال ايمنى پيش من آيد تا درباره كارهايى با او تبادل نظر كنم . سلم بسوى خانه كرمانى رفت ناگاه متوجه شد كه محمد بن مثنى ربيعى همراه هفتصد مرد از ربيعه بر در خانهاند ، او پيش كرمانى رفت و پيام نصر را باو گفت ، كرمانى پاسخ داد هرگز او را در نظر من احترامى نيست و ميان من و او چيزى جز شمشير نخواهد بود . سلم برگشت و به نصر خبر داد ، نصر عصمت پسر عبد الله ازدى را كه از خواص او بود فرستاد و باو گفت پيش پسر عمويت برو و او را امان بده و بگو در كمال ايمنى پيش من آيد كه مىخواهم با او در مورد اين دشمن و كارهاى او كه روزگار ما را سياه كرده است مشورت كنم . چون عصمت اين پيام را گزارد ، كرمانى باو گفت اى پسر زن ناپاك ترا با آن مرد چكار است ؟ عموى تو به من گفته بود كه تو از پدرى كه خود را باو نسبت مىدهى نيستى و همانا مىخواهى باين وسيله به اين بىپدر يعنى نصر تقربجويى و اگر داراى نسب صحيح بودى از قوم خود دورى نمىجستى و به كسى كه ميان تو و او خويشاوندى نيست نمىپيوستى . عصمت بازگشت و گفتار او را به نصر بن سيار گفت . آنگاه كرمانى براى عمر بن ابراهيم كه از فرزندزادگان ابرهه بن صباح [ 438 ] آخرين پادشاه حميريان و مقيم كوفه بود نامه نوشت و درخواست كرد نسخه پيمان نامه ميان مردم ربيعه و يمن را كه در دوره جاهلى نوشته شده است بفرستد تا آنرا زنده و تجديد كند و مقصودش اين بود كه بدان وسيله ربيعه را به همكارى با خود دعوت كند . او آنرا فرستاد ، كرمانى بزرگان و اشراف قبايل يمن و ربيعه را جمع كرد و آن پيمان نامه را كه چنين بود ، براى آنان خواند .
438 - براى اطلاع بيشتر در مورد ابرهه كه در قرن ششم ميلادى در يمن حكومت مىكرده است ، ر . ك ، مقاله بول در دائرة المعارف اسلام ، ترجمه عربى ص 61 ج 1 و به مقاله فريد وجدى ، دائرة المعارف ج 1 ص 18 . ( م )
395
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 395