نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 363
كه ترا پس از بينايى سرگردان ساخت و از اطاعت سرتافتى و از جماعت كناره گرفتى و بر كفر و ناسپاسى فروشدى و از سپاس روىگردان شدى ، در شادى و خوشى خدا را سپاس نكردى و در سختى بر فرمانش شكيبايى نورزيدى ، نامه ات با كلمات و الفاظ مردى مكار و پيمانشكن تبهكار رسيد و خداوند او را بزودى خوار و در اختيار من مىگذارد و پرده هايش دريده مىشود ، اكنون براى پيكار و رويارويى با دليران و شمشيرهاى رخشان و نيزه هاى بلند آماده شو كه اين براى تو از گفت و گو سزاوارتر است و سلام بر هر كس كه هدايت را پيروى كند و از خداى بترسد و پرهيزگار باشد » . عبد الملك ده هزار مرد از دليران شام را براى جنگ با عبد الرحمن بن محمد پيش حجاج فرستاد كه چون رسيدند آماده شد و بسوى عبد الرحمن حركت كرد و در اهواز روياروى شدند و جنگ در گرفت و عبد الرحمن گريخت و همچنان كه مىگريخت به مردى از ياران خود برخورد كه بدون لباس و پاى برهنه افتان و خيزان حركت مىكرد ، عبد الرحمن اين ابيات را خواند : « با كفشهاى پاره پاره از پا برهنگى شكايت مىكرد و لبه هاى تيز سنگهاى آتشزنه او را زخمى كرده بود ، بدبختى او را از سرزمين خود بيرون آورده بود ، اين است سرانجام كسى كه از گرمى پايدارى و شجاعت كراهت دارد ، براى او در مرگ راحتى است و مرگ بر گردن بندگان نوشته شده و امرى حتمى است » . آن مرد گفت چرا خودت پايدارى نكردى تا ما همراه تو جنگ كنيم ؟ عبد الرحمن گفت آيا با كسانى مثل تو مىتوان مرزها را نگهداشت ؟ عبد الرحمن رفت و به پادشاه تركان پناهنده شد و پيش او ماند ، عبد الملك به شاه تركان نامه نوشت و او را از سركشى و نافرمانى و قيام عبد الرحمن بر ضد خود آگاه كرد و از او خواست تا عبد الرحمن را برگرداند . پادشاه تركان به سرداران خود گفت اين مردى است كه با پادشاهان مخالفت و ستيزه كرده است و شايسته نيست او را پناه دهم بايد او را پيش پادشاهش برگردانم تا آنچه مىخواهد انجام دهد . و او را همراه صد تن از اشخاص مورد اعتماد خود باز پس فرستاد ، ميان
363
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 363