نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 286
تا او را پيش من بياورى ، هانى گفت آيا براى من شايسته است كه ميهمان و پناهنده خود را براى كشته شدن تسليم كنم ؟ نه به خدا سوگند اين كار را هرگز نخواهم كرد . ابن زياد با چوبدستى خيزران خود به چهره هانى زد و بينى او را شكست و ابرويش را زخمى كرد و دستور داد او را در خانه يى زندانى كردند . به قبيله مذحج خبر رسيد كه ابن زياد هانى را كشته است و بر در سراى حكومتى جمع شدند و فرياد برآوردند ، ابن زياد به شريح قاضى كه پيش او بود گفت برو و ببين كه هانى زنده است و پيش ايشان برگرد و بانان بگو كه او زنده است ، شريح چنان كرد . سرور قبيله مذحج ، عمرو بن حجاج گفت اگر هانى زنده است براى فتنه انگيزى و خونريزى شتاب مكنيد و برگرديد و ايشان برگشتند . ابن زياد همينكه دانست كه آنان برگشتهاند دستور داد هانى را به بازار بردند و گردن زدند . چون خبر كشته شدن هانى به مسلم رسيد بيعت كنندگان با خود را فراخواند كه همگان آمدند ، مسلم براى عبد الرحمن بن كريز كندى پرچمى بست و او را به فرماندهى قبيله هاى كنده و ربيعه گماشت و مسلم بن عوسجه را به فرماندهى قبيله هاى مذحج و اسد گماشت و ابو ثمامة صيداوى را بر تميم و همدان فرماندهى داد و عباس بن جعدة بن هبيره را بر قريش و انصار گماشت و همگان حركت و قصر حكومتى را محاصره كردند ، مسلم بن عقيل هم با ديگر مردم كه همراهش بودند از پى ايشان حركت كرد . عبيد الله بن زياد همراه كسانى كه در آن روز پيش او بودند و برخى از سران و بزرگان كوفه و نگهبانان و ياران خود كه حدود دويست تن بودند در كاخ خود متحصن شد ، گروهى از ايشان بر بام قصر برآمدند و قيامكنندگان را با پرتاب تير و نيزه از نزديك شدن به قصر بازمىداشتند و تا هنگام عصر به همين حال بودند ، عبيد الله بن زياد به بزرگان و سران مردم كوفه كه پيش او بودند گفت بايد هر يك از شما از گوشه يى از پشت بام قوم خود را بيم دهد .
286
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 286