نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 201
على ( ع ) از بيرون شدن جرير خشمگين شد و سوار شد و به خانه جرير آمد و دستور داد در محل نشستن او در آن خانه آتش افروختند ، ابو زرعه پسر عموى جرير آمد و گفت بر فرض كه كسى مرتكب جرمى شده باشد در اين خانه كسان بسيار ديگرى هم هستند كه جرمى ندارند و براى تو خطايى نكردهاند و حال آنكه اين كار تو موجب ترس ايشان شده است ، على ( ع ) استغفار فرمود و از آنجا به خانه يكى از پسر عموهاى جرير رفت كه نامش نوير بن عامر بود و همراه جرير رفته بود و آنجا را اندكى بر هم زد و برگشت . گويند و چون على ( ع ) از داستان جنگ جمل آسوده شد ، عبيد الله پسر عمر بن خطاب ترسيد كه آن حضرت او را در قبال خون هرمزان قصاص [ 224 ] و اعدام كند و بيرون آمد و به معاويه پيوست ، معاويه به عمرو عاص گفت خداوند با آمدن عبيد الله پسر عمر پيش ما ياد او را براى ما زنده فرمود . معاويه از عبيد الله بن عمر خواست كه ميان مردم برخيزد و خون عثمان را بر عهده على ( ع ) بگذارد و او از اين كار خوددارى كرد معاويه نخست او را خوار و زبون كرد ولى بعد او را به خود نزديك ساخت . گويند و چون مردم شام تصميم به يارى كردن معاويه گرفتند و خواستند همراه او قيام كنند ابو مسلم خولانى كه از عابدان مردم شام بود پيش معاويه آمد و همراه گروهى از پارسايان با او ديدار كرد و گفت اى معاويه به ما خبر رسيده است كه تو تصميم به جنگ با على بن ابى طالب ( ع ) گرفته اى تو كه سابقه اى چون سابقه او ندارى چگونه مىخواهى با او درافتى ؟ معاويه به آنان گفت من مدعى نيستم كه در فضل چون على ( ع ) هستم ولى آيا مىدانيد كه عثمان مظلوم كشته شده است ؟ گفتند آرى گفت پس او قاتلان عثمان را به ما تسليم كند تا حكومت را باو واگذاريم ، ابو مسلم گفت همين موضوع را براى او بنويس تا من نامه ات را پيش او ببرم ، معاويه چنين نوشت . « بنام خداوند بخشنده مهربان ، از معاويه بن ابى سفيان به على بن ابى طالب ، درود بر تو ، من خداوند بىهمتا را كه كسى چون او نيست
224 - براى اطلاع بيشتر از جرم عبيد الله بن عمرو كسانى را كه او پس از كشته شدن عمر به بهانه شركت در توطئه كشته است ، ر . ك ، ابن سعد ، طبقات ، ج 3 ص 355 چاپ بيروت و ترجمه آن به قلم اين بنده . ( م )
201
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 201