responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري    جلد : 1  صفحه : 200


اشعار را بگو و او اين چنين سرود .
« اى معاويه كارى را كه هرگز صورت نخواهد گرفت رها كن و خداوند آنچه را كه از آن مىترسيديد محقق فرمود .
على ( ع ) همراه مردم عراق و مردم حجاز به سوى شما مىآيد و چه خواهيد كرد ؟ آنان نيزه زدن ميان فرومايگان و شمشير زدن ميان گرد و خاك را آيين خود مىدانند .
آنان لشكر زبير و طلحه و گروه پيمانشكن را به گريز واداشتند .
اگر ايشان از حكومت عراقيان كراهت دارند ما از دير باز آنچه را شما ناخوش مىداريد مىپسنديم و بان خشنوديم .
به كعب وائلى بگوييد ، به همان كسى كه لاغر خود را فربه و بىارزش خود را ارزشمند مىشمرد .
آيا شما على ( ع ) و پيروان او را نظير پسر هند مىدانيد ، شرم نمىكنيد ؟ » .
و چون جرير نزد على ( ع ) برگشت سخن مردم درباره او و متهم ساختن او بسيار شد ، او و اشتر نزد على ( ع ) بودند و اشتر گفت اى امير مؤمنان به خدا سوگند اگر مرا در كارى كه اين را فرستادى فرستاده بودى دست از گريبان معاويه برنمىداشتم و هر درى را كه اميد داشت بگشايد بر او مىبستم و فرصت انديشيدن را از او مىگرفتم ، جرير گفت حالا چه چيزى مانع تو است كه پيش ايشان بروى ؟ اشتر گفت اكنون تو ايشان را تباه كرده اى و به خدا سوگند خيال نمىكنم جز براى جلب دوستى ايشان آنجا رفته باشى و دليل اين هم آنست كه فراوان از يارى كردنهاى آنان ياد مىكنى و ما را از بسيارى لشكرهاى ايشان مىترسانى و اگر امير مؤمنان پيشنهاد مرا قبول مىفرمود لازم بود تو و اشخاصى مانند ترا كه مورد سوء ظن هستيد زندانى فرمايد تا اين كار استوار گردد و پايان پذيرد ، جرير از آنچه اشتر گفت خشمگين شد و شبانه با گروهى از خويشاوندان و افراد خانواده خود از كوفه بيرون شد و خود را به قرقيسيا كه از نواحى جزيره است رساند و مقيم آنجا شد .

200

نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري    جلد : 1  صفحه : 200
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست