نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 202
مىستايم و بعد همانا كه خليفه عثمان در محل تو كشته شد و تو از خانه او هياهو را مىشنيدى و با سخن و عمل خود از او دفاع نكردى و به خدا سوگند كه اگر در مورد عثمان صادقانه اقدام كرده بودى و گرفتارى را از او دفع مىكردى هيچكس از مردمى كه اين جا و پيش ما هستند از تو روىگردان نبودند ، تهمت ديگرى كه به تو وارد است پناه دادن تو به قاتلان اوست و ايشان هم اكنون دست و بازو و اطرافيان تو هستند و ياران و نزديكان تو شمرده مىشوند ، شنيدهايم خود را از شركت در كشتن عثمان تبرئه مىكنى ، اگر در اين موضوع راستگويى ، قاتلان او را به ما تسليم كن تا به قصاص او بكشيم و در آن صورت ما از همه مردم زودتر به تو مىگرويم و در غير اين صورت براى تو و يارانت نزد ما چيزى جز شمشير نخواهد بود و سوگند به خداوندى كه جز او خدايى نيست ما در خشكى و دريا قاتلان عثمان را مىجوييم تا آنان را بكشيم يا در اين راه جانهاى خود را به خداوند ملحق سازيم و السلام » . ابو مسلم با نامه معاويه حركت كرد و خود به كوفه و به حضور على ( ع ) در آمد و نامه را باو داد و چون على ( ع ) آن نامه را خواند ابو مسلم چنين گفت . « اى ابا الحسن تو به كارى قيام كردى و آنرا بر عهده گرفتى كه به خدا سوگند دوست نداريم كسى غير از تو عهده دار آن باشد بشرطى كه درباره خودت هم به حق رفتار كنى ، همانا عثمان كه خداوند از او خشنود بادا مظلوم كشته شد و اكنون قاتلان او را به ما تسليم كن و تو امير مايى و اگر كسى از مردم با تو مخالفت كند دستهاى ما يار و زبانهاى ما گواه تو خواهد بود و ترا حجت و عذر خواهد بود . » على ( ع ) باو فرمود فردا صبح زود در نماز صبح پيش من آى ، و دستور فرمود او را در خانه يى فرود آوردند و گراميش داشتند . فردا صبح ابو مسلم خولانى در حالى كه على ( ع ) در مسجد بود نزد ايشان آمد و حدود ده هزار تن مرد مسلح را ديد كه همگان جامه جنگ پوشيده و فرياد مىكشند كه ما همگى قاتلان عثمانيم ، ابو مسلم به على ( ع ) گفت قومى را مىبينم كه ترا با وجود ايشان قدرتى نيست و خيال مىكنم بايشان خبر رسيده است كه من براى چه منظورى آمدهام و اين كار را از بيم آنكه آنان را تسليم من
202
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : ابن قتيبة الدينوري جلد : 1 صفحه : 202