نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2471
بسم الله الرّحمن الرّحیم الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
سورهی الرحمن را داشتیم تفسیر میكردیم رسیدیم به این آیه «مرج البحرین یلتقیان» «بینهما برزخ لا یبغیان» «فبای الاء ربكما تكذبان» «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان». سورهی الرحمن یعنی سورهی نعمتها تقریباً شبیه سورهی نحل است سورهی نحل هم همهاش نعمت است حدود چهل نعمت را خدا توی سورهی نحل میشمارد منتهی اینجا هر یك نعمت یك فاكتور هم میدهد یعنی هر یك نعمت میگوید «فبای الاء ربكما تكذبان» این هم فاكتورش مثل اینكه آدم كلمهی را میگوید بعد میگوید شنیدی میگوید بله یك چیز دیگر میگوید هر پیامی یك شنیدی هست. ==جریان آبهای شور و شیرین در دریاها==
یكی از نعمتها این است میگوید «مرج البحرین یلتقیان» دو دریای شور و شیرین را بهم رساند مرج، یعنی رها كردن دو تا دریا را. . . چون آب رودخانه معمولاً شیرین است دریاها هم معمولا آبش شور است آب رودخانه هم توی آب. . . . به رودخانه بحر گفته میشود فقط دریا نیست، هر جا آب آن زیاد است میگویند بحر چه رودخانه باشد چه دریا «مرج البحرین» آبها را روان ساخت گاهی هم این آب شیرین همچین میرود توی دریا همینطور صاف میرود گاهی هواپیماها كه از روی دریا عبور میكند آدم نگاه میكند توی دریا قشنگ مثل. . . پیداست كه این شیرین شكم دریا را. . . . میفرماید روان ساخت و بهم پیوست دو تا دریا دو دریای شور و شیرین كه بهم میرسند اینهارا روان ساخت «بینهما برزخ» بعد برزخ، یعنی یك حالتی عرض كنم به حضور جنابعالی كه. . . حد فاصل را میگویند برزخ میگویند برزخ یعنی بین دنیا و آخرت «لا یبغیان» اینها تجاوز هم نمیكنند یعنی این شیرین آن شور عین. . . عرض كنم به حضور شما كه دو تا لوله به اینكه لوله توی آنها نیست بدون لوله اما اینها «لا یبغیان» بهم تجاوز نمیكنند این شور است و آن هم شیرین بعد میگوید «یخرج منهم اللؤلؤ و المرجان» این دو تا دریا كه به هم تجاوز نمیكنند. ==حضرت علی و حضرت فاطمه، دو دریای همراه==
در حدیثی از امام صادق(علیه السلام)می فرماید در تفسیر «مرج البحرین» میگوید كه اینها فاطمه(علیها السلام)و علی(علیه السلام) هستند(بحران عمیقان) دو تا دریای عمیق(لا یبغی احدهما علی صاحبه) نه زهرا(علیها السلام) زور میگوید به علی نه امیرالمومنین(علیه السلام) زور میگوید به زهرا(علیها السلام)، زن و شوهر نباید به همدیگر نباید زور بگویند(بغی) با غین یعنی تجاوز و ظلم اگر(لا یبغیان) عروس و داماد و زن و شوهر به هم زور نگفتند(یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» اولاد خوب از خانهای در میآید كه زن و شوهر به هم زور نگویند اینجا یك نكتهی تفسیری دارد و آن اینكه در قرآن دو بار «مرج البحرین» آمده یك بار در سوره فرقان آیهی 53 یك بار هم سورهی الرحمن همین جا است كه آیهی بیست است دو تای آن میگوید «مرج البحرین» منتهی آنجا یك جور میگوید اینجا یك جور میگوید آنجا میگوید «و حجرا محجورا» دو تا دریای شور و شیرین از هم جدا هستند چون قبلش میگوید شما با كفار قطع رابطه كنید همینطور كه آب شور و شیرین با هم قطع رابطه دارند چون آنجا بحث برخورد ما با بیگانه است نسبت به بیگانه جذب بیگانه نشویم اگر چراغ سبزی هم نشان داد مدارا هم میخواهید بكنید بكنید اما گول نخورید. با كفار خیلی مواضعتان قاطع باشد همین طور كه موضع آب شیرین با آب شور جداست اینجا لحن دیگر، و آنجا لحن دیگر بخاطر اینكه در اینجا آیات قبل بحثش «اقیموا الوزن» است میگوید خداوند كهكشانها را آفرید آسمان را برافراشت و توازن در كرات برقرار كرد بعد هم میگوید شما هم توی مغازه عطاری «ألا تطغوا فی المیزان» در كهكشان میزان است تو هم مغازهی بقالی میزان را رعایت كن. چون اینجا بحث عدل و میزان است بعد گفته دو تا دریا هم با هم میزان هستند كاری به هم ندارند «لا یبغیان» تجاوزی به هم نمیكنند تجاوز توی آسمانها نیست توی مغازهی یقالی هم نباید تجاوز باشد. توی دریا هم آب شور و شیرین به هم تجاوز نمیكنند چون آنجا بحث این است كه آرام باشید به هم زور نگوئید چون خط سیر این است كه به هم تجاوز نكنید عدالت باشد. در سوره ی الرحمن بحث میزان است میگوید این دو تا دریا هم بهم زور نمیگویند میزان هستند آنجا بحث قطع رابطه است «جهادا كبیرا» با آنها موضع قاطع و باصلابت برخورد بكن همینطور كه این دو تا دریا جذب همدیگر نمیشوند یعنی آنجا از یك حیث گفته اینجا از یك حیث گفته. ==سفارش اسلام در دوری از تجاوز به حقوق دیگران ==
حالا. . . من یك خورده راجع به «مرج البحرین» میخواهم صحبت كنم بخصوص «لا یبغیان» آیا توی خانوادههای مسلمانها مرد زور میگوید گاهی زن زور میگوید گاهی. . . من روی(بغی) توی این جلسه میخواهم صحبت كنم «لا یبغیان» یعنی به یكدیگر ظلم نمیكنند. میگویند فلانی باغی است یعنی زورگو است اگر مردم خودشان عدالت را رفتار كنند یك خورده قوه قضائیه سرش خلوت میشود یك خورده هم نیروهای انتظامی سرشان خلوت میشود یك خورده راجع به این صحبت كنیم. دو سه تا حدیثی كه دیشب یاد گرفتم برایتان بخوانم رسول خدا فرمود(لو بغی جبل علی جبل لجعل الله دكا) كوه به كوه زور بگوید خدا تكه تكهاش میكند دكا «دكت الارض دكا دكا» تكه تكه میشود(وسائل ج16- ص 41)(ان اعجل الشر عقوبه البغی) زور و ظلم خیلی زود مچ صاحبش را میگیرد بعضی گناهان را ممكن است یك كسی یك خلافی بكند خدا كاری به او نداشته باشد بگذارد برای قیامت اما اگر كسی ظلم كند خدا توی همین دنیا حالش را میگیرد در جلسهی قبل حدیثی خواندیم(من غش غش) یعنی كسی كه كلك بزند یك كسی را خدا وادار میكند كه به او كلك بزند. اگر این كلك در مال كسی زد كلاهبرداری كرد خدا یك كسی را مامور میكند كلاه سر این بگذارد بعد اگر كلاه سرش نگذارد از جهت مالی كلاه سر ناموسش میگذارد(غش فی ماله) اگر مال نشد(غش فی اهله) نسبت به ناموسش. . . سر ناموسش كلاه میگذارد كلك مالی بزنی ممكن است كلك مالی بخوری یا كلك ناموسی بخوری. ==سفارش اسلام در دوری از تجاوز به حقوق دیگران ==
(اسرع الشر) سریعترین شرها كه زود حال گیری میشود(البغی) امام صادق(علیه السلام) میفرماید ابلیس به یارانش گفت شما دو تا كار بكنید قصه حل میشود(القوا) القاء كنید بیندازید بین مردم(الحسد و البغی) مردم نسبت به هم حسود باشند و به هم زور بگویند اینها كافی است(فانهما یعدلان عند الله الشرك) انگار اینها مشرك شدهاند شما بجای اینكه مردم را كافر كنید بروید بین مردم حسادت و بغی را رواج بدهید اگر بین مردم حسادت و زور شد انگار مشرك شدهاند دیگر كارتان نباشد حدیث داریم(الذنوب التی تغیر النعم) شب جمعه دعای كمیل كه میخوانیم یك جملهاش این است(اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم) خدایا گناهی را كه نعمتها را عوض میكند ببخش آنوقت امام میفرماید میدانید چه گناهی نعمت را عوض میكند(البغی) زور نعمت را عوض میكند نعمتی خدا به شما داده زور میگویی نعمت از شما گرفته میشود یكی از گناهانی كه خدا توی همین دنیا زود سیلی میزند حقوق والدین، كسی عاق والدین بشود خدا توی همین دنیا نكبت نصیبش میكند(و كفر الاحسان) اگر كسی به تو خوبی كرد تو به او بدی كردی خدا توی همین دنیا حال تو را میگیرد كسی قسم دروغ میخورد خدا توی همین دنیا چوبش میزند نمیگذارد برای جهنم توی همین دنیا. . . امام دعا میكند میگوید خدایا اگر در جبهه پیروز شدیم(ان اظهرتنا علی عدونا) حضرت امیر(علیه السلام) در جنگ صفین گفت گفت خدایا اگر ما در جنگ صفین پیروز شدیم(فجنبنّی البغی) اگر پیروز شدیم مواظبمان باش زور نگوئیم چون آدم وقتی پیروز شد كم كم زور هم میگوید(من سلّ سیف البغی قتل به) كسی كه شمشیر ظلم را كشید با همان شمشیر كشته میشود(الأم اللؤم البغی عند القدره) داریم كه سرزنشها نثار كسی است كه به زور رسیده حالا دارد ظلم میكند ذلیل بود فقیر بود حالا خدا به او پول داد پولدار شده دارد ظلم میكند(الأم) از ملامت است(اللؤم) یعنی بالاترین سرزنش باید نثار كسی باشد كه(البغی عند القدره) به خواهرش میزند پاشو لباسهای من را اتو كن پاشو برو دكان نانوایی نان بگیر دو تا شیشه میشكند حالا مثلاً فرض كنید كه فكر میكند كه كه یا سنش بالاست یا سوادش بالاست یا مثلاً توی برادرها یك خورده پول بیشتر دارد دو تا كلمه بیشتر درس خوانده حالا مثلاً یك درجهای سرگردی یا سرهنگی شده این فكر میكند كه حالا دو تا كتاب اگر بیشتر خوانده یا دو تا درجه یا چهارتا رای به او دادهاند وكیل وزیر یا چیزی شده فكر میكند باید زور بگوید سرزنش ترین سرزنشها نثار كسی است كه به جایی میرسد زور میگوید این بمناسبت روایاتهای بغی. قرآن بخوانیم «مرج البحرین یلتقیان» خدا را ببینید دو تا دریا را با هم در حال روان بهم رساند «بینهما برزخ» یكی شور است یكی شیرین اما اینها فاصله دارد قاطی نمیشود. آبهای شل كه باید توی هم برود به هم ظلم نمیكنند یعنی تو از آب شل هم بدتر هستی او با اینكه شل است و حقش این است كه قاطی بشود قاطی نمیشود زور نگوئید این آیه را مصداقش دریاست اما روایات ما گاهی یك مصداقش است یك مصداقش هم پشت این مصداقهاست یعنی مثل بیرونی اندرونی روی این كار این است كه میبینیم دریاست اما باطنش مصداق فاطمه(علیها السلام) و علی(علیه السلام) است(بحران عمیقان) حدیث داریم دو تا دریای عمیق هستند كه فاطمه(علیها السلام) زور نگفت علی(علیه السلام) هم زور نگفت توی خانههای ما چطور است. ==دوری از ظلم و تجاوز در روابط خانوادگی ==
من راجع به زور توی خانه كه زن و شوهر توی خانه به هم زور میگویند بیست سی تا آیه نوشتهام نمیتوانم در این چند دقیقه همهاش را بگویم یك اشاره میكنم. قرآن میفرماید)كه «فان ارادا فصالاً عن تراض منهما و تشاور» بقره/ 233-. . . یك صلواتی بفرستید صلوات دیگری هم بفرستید پیدا نكردم آدرس را یا غلط نوشتهام یا الان نتوانستم پیدا كنم آیه درست است منتهی شمارهاش تطبیق پیدا نكرد اگر زن و شوهر خواستند(فصال) فاصلهای داشته باشند منتهی من این را نمیدانستم كه فصال از همدیگر است یا فصال از وقتی كه بچه را از شیر بازدارند خلاصه میگوید اگر فاصله هم بحث مطرح بود اگر فاصله هم لازم شد «عن تراض منهما و تشاور» «تراض» یعنی باید روی رضایت هر دو طرف باشد «و تشاور» و با مشورت همدیگر هم باشد جدا سازی هم باید با قهر و غلبه و زور نباید باشد جدا، فاصله میخواهید پیدا كنید با رضایت با مشورت. بچه را شیرش میدهد میگوید اگر مادر بچه را شیر داد «فإن أرضعن لكم فآتوهن أجورهن» اجر خانم را بدهید(گفتگوهایتان با معروف باشد «وأمروا بینكم بالمعروف» به هم زور نگوئید «فإمساك بمعروف أو تسریح بإحسان» همسرداری اگر میخواهی خانمت را نگه داری خوب نگهش دار «امساك» یعنی نگه داشتن خانمت را نگه میداری خوب نگه دار «او تسریح باحسان» اگر به هیچ وجه هم سازگار نیستید میخواهید از هم جدا شوید با احسان جدا شوید نه اینكه آبروی هم را ببرید. و حق هم را پایمال كنید از هم شكایت «ولا تمسكوهن ضرارا» قرآن میگوید زن داری شما براساس ضرر نباشد میگو ید نه، من تو را نگه میدارم كه تو را بسوزانم «لا تمسكوهن» خانمهایتان را نگه ندارید «ضرارا» خانمتان را بخاطر ضرر نگه ندارید بگوئید نه، من نه طلاقت میدهم نه خرجیات را میدهم میخواهم تو را بسوزانم اگر زن و شوهر این رقمی شدند بچهشان دیگر «یخرج منه اللؤلؤ و المرجان» نمیشود اگر اولاد خوب میخواهید باید خودتان تجاوز به حریم آبروی همدیگر نكنید «لا تخرجوهن من بیوتهن» حتی خانم را در یك شرایطی كه مجبور شدید طلاق بدهید و به هیچ عنوان نمیتوانید با هم سازگار باشید حق نداری خانمت را توی ایام عده از خانه بیرون كنی نمیگوید(بیوتكم) از خانهی خودت، میگوید از خانهی خودش یعنی خانهی شوهر حتی بعد از طلاق خانهی خانم است خانم را از خانهی خودش بیرونش نكن حتی بعد از طلاق ایام عده باید حریم نگه داریم بخصوص زن حامله حریم بیشتری دارد زن حامله در یك شرایطی میگوید تا حامله است حریم برایش قائل. . . «أجلهن أن یضعن حملهن» زن حامله حریم ویژه دارد تا زایمان باید برایش حریم قائل شد «أسكنوهن من حیث سكنتم» اتاق خانمت باید مثل اتاق خودت باشد نه اتاق خودت قالی بیندازی اتاق خانمت كاهگل. ==رعایت عدالت در تقسیم مكانهای عمومی==
ما در بعضی مساجد میبینیم هر چه قالی خوب است سمت مردها است قالیهای آشغال را میفرستند سمت. . . توی مسجدی كه محل عدالت است آنجا عدالت نیست در بعضی از مسجدهای جمهوری اسلامی دیده شده بعضی هایش همه نه، كه مسجد را عین ارث پدر تقسیم میكنند یعنی سهم مردها دو برابر سهم زنها دو برابر دو به یك و حال آنكه تعداد آمار زن گاهی بیشتر است و گاهی شركت كنندگان زن هم از مرد بیشتر است اینجا براساس تعداد باید مسجد تقسیم بشود ولی پردهای هم توی مسجدها میكشند این رقمی میكشند. (مردها كه نسبتاً جان دارند همه پائین هستند زنها كه خیلی از آنها درد پا دارند می روند طبقه ی بالا بالكن زن با درد پا را می اندازد بالا مردی كه پائین تر است. . . اینها همه اش زور است ما توی مسجدهایمان كه محل دین است زور می گوئیم توی مسجدها زور می گوئیم البته بعضی از ما بعضی مسجدها خیلی كارمان باقی دارد تا به پیغمبر برسیم ما از شرق و غرب جدا شدیم داریم بسمت اسلام حركت می كنیم ولی تا آن اسلام علوی خیلی فاصله داریم الان چای كه می آورند از روی سر همه عبور می كنند از آن بالا شروع می كنند آقا از همان دم بده چرا اینقدر پا برمی داری تا برسی به آنجا) توی اداره هایمان اتاقها عادلانه تقسیم نمیشود یك اتاقی كه روزی هفتاد نفر مراجعه میكنند یك اتاقی كه روزی پنج نفر مراجعه میكنند هشتاد متر است چه خبره؟ آقا رئیسه، هر كه رئیستر است اتاقش درازتر است این اصلاً اسلامی نیست اتاق بزرگ مال آن جایی است كه مراجعه بیشتر میشود این كجایش عدالت است بگذارید قرآن بخوانم چكار دارم به این كارها «مرج البحرین یلتقیان» زنده باد خدا دو تا دریا را با هم به راه انداخته «بینهما برزخ لا ییغیان» این آبهای شل به هم زور نمیكنند آبهای بی سواد به هم زور نمیگویند شما با سوادها به هم زور میگوئید آبهای بی زبان به هم زور نمیگویند شما كه زبان دارید به. . . آبهایی كه دانشكدهی حقوق نرفتهاند به حق هم تجاوز نمیكنند شما لیسانس و فوق لیسانس حقوق داری به هم ظلم میكنید زور است ظلم است. گاهی وقتها خودمان به خودمان ظلم میكنیم ظلمهای نااگاهانه «أسكنوهن من حیث سكنتم» مسكن خانم باید مثل مسكن خودتان باشد بگو خیلی خوب من برای اینكه زنم را توی دخمهاش كنم خودم هم میروم یك خانهی تنگ اجاره میكنم خودم میگویم من اینجا نشستهام تو هم بیا اینجا بنشین میگوید ببین «و لا تضاروهن» خوش انصاف تو برای سوزاندن زنت رفتهای این خانه را اجاره كردهای تو برای اینكه زنت نان خالی بخورد خودت هم نان خالی میخوری میگویی من پیاده میروم تا آن هم پیاده بیاید میگوید نه هر جوری خودت عمل میكنی خانمت هم همان جور عمل كند بشرطی كه تو هدفت ضرر رسانی نباشد «لینفق ذو سعه من سعته» كسی كه وضعش خوب است خرج كند «ومن قدر علیه رزقه» هر كه زندگیاش كم رنگ است كم خرج كند تو كه پر رنگ است چرا اینطور خرج میكنی «وآتوا النساء صدقاتهن نحله» مهریهی خانمتان را بعنوان یك هدیه بدهید به خانمتان نگوئید مهر را ببخشد. بعد میگوید «فإن طبن لكم عن شیء» اگر خود خانم خواست چیزی را به تو ببخشد آنجا میگوید «فكلوه هنیئا مریئا» این طوری نیست اما شما به خانمت نگو كه مهرش را به تو ببخشد. ==طلاق و جدایی، نه تهمت و بی آبرویی==
میفرماید «وإن أردتم استبدال زوج مكان زوج» شرائطی شد از هم جدا شدند(مرد یا زن بچه دار نمی شوند و بچه می خواهند خوب می توانند جدا شوند یك همسر دیگری بگیرند كه بچه دار شوند هر دو یا به هر دلیلی مرض صعب العلاجی مرد گرفت یا مرض صعب العلاجی زن گرفت باز می فرماید كه «لا یبغیان» به هم زور نگویند «لا یبغیان» چطور؟ می گوید اگر باندازه ی یك «قنطار» پوست گاو را پر طلاش كنی، معیارهای قرآن همیشه زنده است مثلاً نگفته گونی چون ممكن است در یك زمان نفهمند گونی. . . جوال ممكن است الان. . . در تهران الان به مردم بگو جوال می گویند نمی دانم خیلی كلمات ممكن است عوض شود مثلاً مجری، خوب مجری یعنی صندوق قدیمی های كاشان و اصفهان می دانستند اما الان به بچه مدرسه ایها بگو مجری می گوید نمی دانم چه می گویی ممكن است در آینده بگویند گیوه نفهمند در آینده گیوه یعنی چه كلماتی كه قرآن گفته هیچوقت. . . مثلاً گفته پوست گاو را پر طلا كنی در طول تاریخ همیشه گاو هست و همه ی گاوها پوست دارند دیگر جوال و مجری و گونی و اینها كیسه شكری و نمی دانم آخر یكوقت می گویند گونی برنج گونیها یكوقت ده كیلویی می شود یكبار بیست كیلویی می شود یكبار پنج كیلویی می شود من یكبار من تبریز است یكبار من شاه است یكی از امتیازات اسلام این است كه همیشه یك چیزهایی گفته كه هیچوقت زمین و زمان كهنه اش نمی كند كی روزه بگیریم نگاه به ماه كن اگر ماه را دیدی فردا عید فطر است اگر ماه را دیدی فردا. . . كی نماز بخوانیم؟ تا وقتی كه طلوع نكرده نگفته ساعت شش و بیست و پنج دقیقه حالا یكبار ساعت جلو می رود یكبار ساعت عقب می رود یكبار ساعت بالا و پائین می شود می گوید خورشید غروب طلوع. چقدر صورتم را بشورم؟ نگفته چند سانت در چند سانت گفته بین انگشت شصت و انگشت. . . هر كسی انگشتش. . . آب كُر سه وجب و نیم در سه وجب و نیم هر كسی وجبش با خودش است زراع از آرنج تا نوك انگشت معیارهایی كه اسلام تعیین كرده هیچوقت تاریخ مصرفش. . .) میگوید اگر از خانم اول جدا شدی خواستی ازدواج دومی انجام بدهی هر چی پول به خانم اولت قول دادهای بده «وآتیتم إحداهن قنطارا» اگر پوست گاوی را طلا و نقره كردی قولش دادی میدهم باید بدهی «فلا تأخذوا منه شیئا» یك قرانش را پس نگیر «أتأخذونه بهتانا وإثما مبینا» تو به زنت تهمت میزنی بخاطر اینكه او در فشار آبرو قرار بگیرد مهرش را به تو ببخشد خیلی نامرد هستی «واللاتی تخافون نشوزهن» اگر از ناشزه، نشزه زمینی كه بلند است میگویند زمین ناشزه یعنی چون بلند است آب به آن نمیرسد زن گردن كلفت یا مرد گردن كلفت هر دو نشوز داریم و لذا داریم «وإن امرأة خافت من بعلها نشوزا» اگر زن از مرد ترسید كه مرد گردن كلفتی كند یا مرد ترسید كه زن گردن كلفت باشد هر دو توی قرآن هست «نشوزهن» داریم «نشوزا» هم داریم چه خانم گردن كلفتی كند چه آقا هر دو برایش نشوز آمده. اشاره میكنند وقت تمام شد چی دارم میگویم حقوق زن و شوهر هم ماند نتوانستم بگویم رد شویم سورهی الرحمن كه اولش «الرحمن» است یعنی تمام سوره بحث بحث رحمت است هی نعمتهای خدا را میشمارد پشت سر هر كدام از آیات میگوید «فبای الاء ربكما تكذبان»ای جن و انس كدامها را قبول نداری كدامها را میخواهی حاشا كنی نعمت به این روشنی و شفافی مگر میشود حاشا كنی یكی از نعمتها الطاف خدا اینست كه دریاهای شور. . . دریاهای شور و رودخانههای شیرین را به هم متصل میكند و این دو تا دریا به هم تجاوز نمیكنند اگر تجاوز نكرد «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» اگر توی یك كشوری خطوط سیاسی «لا یبغیان» به هم زور نگفتند از دهانشان «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» اگر این خط سیاسی خواست این را نابود كند آن خواست این را نابود كند دیگر از مقالهها و تیتر روزنامهها و بولتنهای محرمانه دیگر «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» نیست هر كجا خواستید لؤلؤ و مرجان صادر بكند باید دلها با هم مهربان باشد دل مهربان شد صفا و صمیمیت هست فروشنده و مشتری اگر «لا یبغیان» اگر نمیخواهد زور بگوید كلاه سر مشتری بگذارد مشتری نمیخواهد كلاه سر فروشنده. . . اگر اینها زور به هم نگفتند «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» اما اگر هدف كلك بود حدیث داریم دو تا خریدار و فروشنده كه میخواهند به هم كلك بزنند خدا بركت را از زندگیشان بر میدارد گاهی میگوئیم چرا مالها بی بركت شده برای اینكه خطهای سیاسی سیستمهای اقتصادی زن و شوهرهای توی خانه خوبها متوسطها غیر خوبها هیچكدام همه به هم نیت(بغی) نیت ظلم داریم در دلمان نباید كینهی احدی داشته باشیم مومن یكی از دعاهایش این است آیهی قران است كه میخوانم «ولا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا» خدایا در دل من كینهی كسی را قرار نده شما اگر من یك لیوان آوردم سوسك و پشه توی آن بود آبش نمیكنی اگر استخری سگ و گربه توی آن بود شما آب توی آن نمیكنی همینطور كه شما شیر توی لیوان سوسكی نمیریزی آب توی استخر سگ مرده دار نمیریزی توی دلی هم كه كینه هست خدا لطف قرار نمیدهد. خدایا آنچه از ما بغی و ظلم صادر شده نسبت به بچهمان همسرمان شریكمان همكارمان رئیسمان مرئوسمان اگر از ما بغی صادر شده توفیق جبران و توبه مرحمت بفرما(الهی آمین). ایمانی به ما بده كه در جامعهی ما و در خانههای ما هیچ بغی و تجاوزی وجود نداشته باشد(الهی امین). والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 2471