نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 105
بسم الله الرحمن الرحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
جلساتی بحث ما راجع به ازدواج بود راجع به ازدواج مطالبی را گفتهایم مطالبی را هم باید بگوئیم از جمله آن مطالب این است كه از نظر احكام یكسری مسائل را باید بگوئیم و تذكرات. ازدواج الان خیلی گره كوری شده است مشكل شده است و این مشكل را هم خودمان برای خودمان درست كردهایم قرآن میفرماید بت پرستها با دست خودشان برای خودشان بت میتراشیدند آنوقت بتی را كه با دست خودشان ساخته بودند پای آن مینشستند و گریه میكردند «أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ» الصافات/95. مشكلات ازدواج، مشكلاتی كه خودمان بوجود آوردهایم، «أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ» الصافات/95. یعنی آیا عبادت میكنید آنچه را كه با دست خودتان تراشیدهاید؟ ما با دست خودمان یك چیزهایی را گفتهایم كه رسم است خوب رسم را برمی گردانیم مهریه را كم بگیریم جهازیه را هم كم بخواهیم حل میشود نقل كردم برایتان در جلسات قبل كه داماد به عروس گفت من نه برای تو لباس میخرم و نه تو برای من لباس بخر لباس خواهرت را دو ساعت بپوش، مگر میشود؟ باسمه تعالی بله میشود، دختر خود بنده لباس عروساش را نه تا عروس تا حالا پوشیدهاند شاید سی تا عروس بعد هم بپوشند بعضی چیزها كه لازم نیست. . . ما الان چند هزار پیراهن عروس داریم كه توی كمدها آویزان است چند میلیون جوان هم برای خریدن پیراهن عروس عزا گرفته است یعنی پشت كمدهای دربسته نصفی هم عزا گرفتهاند خوب این مشكل نمیشود حل بشود؟ بابا هر كس عروس شد پیراهناش را بدهد به یك موسسه خیریه، موسسه خیریه هم بگوید كه ما پانصد تا پیراهن عروس داریم هر كس میخواهد بیاید و بگیرید منتهی الكی نگیرند به هم بفروشند گروگان بگیریند مثل سطلهای ماستی كه به هم میدهند میگویند برگردان پولش را بگیر البته این قدیم بود الان كه ظرفها یكبار مصرف شده است آقا ده تومان بیست تومان صد تومان بده پیراهن عروس را بگیر و برگردان پولت را بگیر. . . نه میخواهم یادبود باشد، یادبود كه چی؟ یادبود همین است كه شما شاد شدید بگذار چهار تا دختر دیگر هم توی این پیراهن شاد بشود شادی دخترها یادبود است. این یكی كه مهریه را كم بگیریم جهازیه را هم كم بگیریم. == جایگاه مهریه و جهیزیه در ازدواج ==
اصلاً جهازیه واجب نیست الان جهازیه از اوجب واجبات شده است یك آیت اللهی داشت رد میشد دید دو تا زن به هم رسیدند یكی به دیگری گفت من تمام واجبات دخترم را فراهم كردم این آیت الله پایش شل شد و گفت ما یك عمری آیت الله هستیم هنوز نمیتوانیم همچین حرفی بزنیم یك خورده میخواست ببیند كه این خانم كی است كه همه واجبات. . . بعد گفت چراغ گازش را خریدهام یخچالش را خریدهام معلوم شد كه اینها جزو واجباتی بوده است كه خانم میگفته. مرگ افراد مانع نیست، احترام میگیریم، من یك مطلبی را گفتهام نمیدانم. . . آخر همه مردم در یك لحظه كه پای تلویزیون نیستند گاهی یك چیزی را باید چند بار گفت تا به گوش همه برود این از حرفهای تكراری من است البته نیم دقیقه بیشتر وقت نمیگیرد تقریباً، بنده در نهضت سوادآموزی همكاری داشتم كه وقتی دخترش را میبردند خانه داماد خبر دادند كه بچهات جبهه شهید شده است گفت هیچی نگوئید عروس به خانه داماد میرود خیر است پسرم هم جبهه شهید شده است خیر است این خیر نباید مانع آن خیر بشود حالا یك پدر بزرگی توی فامیل میمیرد شش ماه عروسی عقب میافتد تا میرسی عمه میمیرد تا میرسی خاله میمیرد بابا من چه خاكی به سرم كنم كه آنها میمیرند مردن برای افرادی نباید مانع بشود خدا انشاءالله مرده هایمان را بیامرزد به زنده هایمان هم سلامتی بدهد. مهریه را كم بگیرید، مشكلی است كه خودمان درست كردهایم، جهازیه را كم. == شادی به جای خود، سوگواری به جای خود ==
محرم و صفر را گفتیم كه مانع نباشد جز ایام سوگواری، دهه محرم، تاسوعا و عاشورا و ایام رحلت پیغمبر(صلی الله علیه و آله) و رحلت امامان، برای چی دو ماه تعطیل باشد؟ شادی غیر از بی احترامی است ما خیلی چیزها را قاطی كردهایم مثلاً میگوئیم كه زور بد است نخیر زور خوب است ظلم بد است منتهی در تاریخ هر كس زور داشته است معمولاً ظلم كرده است چون كسانی كه زور داشتهاند از زورشان سوء استفاده كردهاند به نظر ما آمده كه زور هم بد است آنكه قرآن به ما میگوید فرمود تو باید زور داشته باشی اما ظلم نكنی امام علی(علیه السلام) زور داشت با دستش در قلعه خیر را میكند اما ظلم نمیكرد حتی به مورچه. شادی جایز بی احترامی ممنوع اینها را باید از هم تفكیك كرد حالا بنده كه قوه مجریه نیستم ولی این كارها را باید از نظر فرهنگی. . . شما نمیدانید كه این جهازیه چه میكند، یكی از مسئولین میگفت شخص محترمی دزدی كرده بود رفته بود انبار جایی را زده بود گفتیم آقا تو خیلی آدم حسابیای هستی ما یك در هزار هم احتمال نمیدهیم كه بروی در انبار را باز كنی، پُستی داشت، گریه كرد گفت آقا داماد گفته كه باید جهازیه من چنین و چنان باشد و دخترم هم چند شب سر سفره نیامد غذا بخورد گفت جهازیهام جور نیست من هم پوكیدم یعنی بریدم و بالاخره دست به این غلط زدم كلید انبار را برداشتم و یك خورده جنسها را از انبار بیت المال بردم در حد همین جهازیه دخترم حالا هم پشیمانم خوب كه چی؟ چرا از داماد پانصد تا سكه میگیری تا داماد هم بگوید كه جهازیهات چنین باشد تا دختر هم برای جهازیهاش سر سفره گریه كند و شام نخورد بعد پدری كه چهل و پنج سال پنجاه و پنج سال آبرو درست كرده است بخاطر اشك دخترش. . . خودمان روی میخ نشستهایم میگوئیم آخ خوب بلند شو برو آنطرف بنشین. فوت كسی مانع شادی كسی نشود. == دوری از اسراف و تبذیر در مراسم شادی و عزا==
اسراف و تبذیر حرام است ما توی عروسیها خیلی اسراف و تبذیر میكنیم توی مردهها چقدر اسراف و تبذیر میشود توی قبرها چقدر اسراف و تبذیر میشود من نمیدانم آنهایی كه قبر میخرند توی مخشان چیه؟ بنده میخواستم برای خودم قبر بخرم رفتم پیش مرجع تقلیدم گفتم من دیگر شصت سالم شده است از پارسال تا حالا هم چند بار است كه مریض میشوم شاید یكبار سكته و. . . بود توی یكی از این امامزادهها یا مشهد یا قم میخواهم قبری بخرم مرجع تقلید من گفت كه قبر نخر فكر زندهها باش آن چیزی كه خواستم با آن قبر بخریم سه دانگ خانه خشتی خریدیم با یك نفر دیگر شریك شدیم با هم خانهای خشتی خریدیم و الان صد و بیست تا طلبه فاضل دارند توی این خانه خشتی ما درس میخوانند تخصصی مهدویت در قم مدرك هم میدهد طلبههای تحصیلكرده هم هستند نصف آن مال من است و این پولی است كه من میخواستم برای خودم قبر بخرم بجای اینكه برای استخوان مرده خودم خرج كنم برای صد و بیست تا طلبه زنده خرج میكنم برای چی قبر میخری؟ من یكی از وزرا را دیدم كه لباس مشكی پوشیده است خادم امام رضا(علیه السلام) است گفتم كار خوبی است اما شما چون ماهی یكبار هفتهای یكبار كمتر یا بیشتر میروی حرم شیفت میدهی كار كار خوبی است مقدس است مقدس است اما شما با هواپیما میروی و میآیی برای اینكه شیفتات از بین نرود شما كه وزیر هستی اگر این لباسی را كه پوشیدهای توی مسجد محلهات بپوشی دو هزار تا جوان بیشتر مسجد میآید میگویند جناب وزیر هم هست دو هزار تا مشكل را حل میكنی اما زیارت امام رضا(علیه السلام) نمیدانند كه تو كی هستی مدیر عامل كجا هستی، سرداری، تیمساری، ولی اگر توی مسجد محلهات بروی یك آدم مشهور اگر برود توی مسجد محله. . . شما همین لباس را بپوش و برو توی مسجد محلهات خیلی نقش داری بعد بگو خدایا ثواب اینكه من آمدم توی این مسجد هدیه روح امام رضا(علیه السلام) شما هم كارت را تعطیل میكنی هم پول هواپیما میدهی البته زیارت سر جایش اما بعضیها یك چیزی خیلی پیش آنها مهم است و حال آنكه از آن مهمتر هم هست یعنی خرید قبر پیش آنها مهم است. . . من خیلی خدا را شكر میكنم كه مسجد الحرام دست ما نیست اگر دست ما بود اول روی كعبه یك ضریح درست میكردیم كه توی آن پول بریزند دوم درهای مسجد الحرم را بزرگ میكردیم كه علمات بیاید سینه بزنیم دستشویی و مستراحها را كسی میگذاشتیم كه صد تومان بگیرد مسجد الحرام را قبر بیست طبقه درست میكردیم این چه فرهنگی است بند به كدام آیه هست؟ بند به كدام حدیث است؟ == تشخیص اولویتها در برنامههای مذهبی==
بسیاری از شهرها جلسه تفسیر ندارند ولی توی هر شهری ده تا زیارت عاشورا هست زیارت عاشورا باید باشد اما نه به این قیمت كه توی هر شهری دویست و هشتاد تا زیارت عاشورا هست یك جلسه تفسیر نیست بنده رفتم نجف كه درس بخوانم دیدم درس نهج البلاغه در نجف نیست گفتم یا علی! من مخلص تو و حوزه علمیه نجف هم هستم اما حوزه علمیهای كه تفسیر كم و نهج البلاغه نیست من حاضر نیستم كه توی این حوزه درس بخوانم از حوزه علمیه بیرون آمدم و رفتم جای دیگری درسم را خواندم در نجف جای امیرالمومنین(علیه السلام) درس نهج البلاغه نیست در این شهر بیست و پنج تا زیارت عاشورا هست تفسیر نیست پول میدهد علمات میخرد میگوئیم چرا پسرت را داماد نمیكنی میگوید كه پول ندارم بابا این علمات آهن است روزی یكبار سر دل میكشی پول این علمات را بده به بچههای هیئت كه وام بگیرند و بروند داماد شوند گیر توی خودمان است ما چقدر توی عروسیها اسراف میكنیم؟ چقدر گل میخریم و فردا پر پر میشود؟ اگر یك روز. . . البته نمیدانم امیدوارم كه این دولت جدید بتواند كاری بكند اگر وزارت خانهای تصمیم بگیرد كه ولخرجی هایش را جبران كند. بنده رفتم یك كشوری در سفارتخانه، سفیر غیر از سفارتخانه یك ساختمانی دارد بنام رزیدانت كه محل خواب سفیر است دیدم عجب خانهای است ما را برد داخل خانه هی نگاه كردیم دیدیم عجب خانهای است، ما را برد طبقه پائین دیدیم چه استخری! آن كشوری كه من رفتم هوایش سی درجه زیر صفر است یعنی تابستان آن از همدان ما خیلی سردتر است از دماوند ما سردتر است آقای سفیر گفت من از این استخر استفاده نمیكنم گفتم چرا؟ گفت شنا بلد نیستم گفتم خانمم هم شنا بلد نیست بچه هایم هم تهران هستند گفتم پس چرا آنرا داغ نگه داشتهای گفت حالا دیگر داغ نگه داشتهام گفتم از پارسال تا حالا چقدر بودجه دادهای كه این استخر را داغ نگه داشتهای؟ كی از پارسال تا حالا آمده است؟ گفت مدیر كل روابط عمومی امامزاده فلان! گاهی وقتها اعلام موجودیت میكند كه حزب فلان و حزب فلان من نمیدانم اینها كجا بودند رئیس كل انجمن اسلامی بانك سقز آدم نگاه میكند شاید یك نفر هم بیشتر نباشد ولی دو سطر تیتر دارد اعلام كرده كه مثلاً عطسه كنید یا سرفه كنید اسمهای گنده و تو خالی خبری جایی نیست، اگر هر وزارتخانهای تصمیم بگیرد كه ولخرجی هایش را. . . آنوقت هر جایی كه قرار است ولخرجی بشود. . . در مسیر گلپایگان كاشان قم غروب شد خواستم نماز بخوانم بنده هم خبر از روستا نداشتم مسجدی بود كنار جاده توی روستا تا رفتیم نماز بخوانیم دو سه نفر توی مسجد بودند گفتند آقا شما شما همان شیخی هستی كه توی تلویزیون است گفتم بله، گفت چطور شده آمدهای اینجا؟ گفتم مسلمانم غروب شده است آمدم اینجا نماز بخوانم نماز خواندن و آخوند كه چه عجب ندارد! ممكن است در آینده برسیم به جایی كه بگویند آخوندهای قدیم هم ریش داشتند! یعنی ممكن است كه اینقدر وضعمان خراب بشود مثلاً دیروز یك كسی آمده میگوید آقا من نماز صبح هم میخوانم گفتم خیلی خوب مثل اینكه مثلاً نماز صبح ورافتاده كه مثلاً میگوید من نماز صبح هم میخوانم. . . گیر توی خودمان است وقتی میخواهیم رئیس جمهور تعیین كنیم تمام اینهایی كه میآیند توی تلویزیون و میگویند انتظار شما از رئیس جمهوری چیه؟ همهاش اصول دین سه تاست خوراك، پوشاك، مسكن، بیمه، بهداشت، درمان، خانه، ماشین، تلفن، مترو، پتروشیمی، یكی از این مردم آرزو داشتیم كه بگوید ما دلمان میخواهد كه رئیس جمهوری باشد كه دین خدا جلوهاش بیشتر باشد بحثی از دین خدا نیست همه رئیس جمهورهایی هم كه آمدند نود و پنج درصد قولهایی كه به مردم دادند همین چیزها بود نه رئیس جمهور توی حرفهایش دین پررنگ بود نه مردم، گیر توی خودمان است. == گشایش درهای آسمان در سایه ایمان و تقوا==
قرآن میفرماید. . . آقایان روستایی ملخ آمد آفت را زد، سوخت، آتش گرفت، زلزله شد، «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنْ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا یَكْسِبُونَ الأعراف/96 اگر مردم ایمان و تقوا داشته باشند بركات را. . . یك نامه هست از یك محصل در كشورهای آفریقایی این نامه را خوشم آمده یك مهندس ایرانی ترجمه كرده من فكر كردم كه این نامه را برای شما بخوانم نامه مال یك بچه مدرسهای است چقدر این بچه مدرسهای خوب فهمیده است میگوید چی بیشتر شد و چی كمتر: بسم الله الرّحمن الرّحیم، اتوبانها گشاد، سعه صدر تنگ، اتوبان وسیع سعه صدر تنگ، روحها تنگ شده است اعصابم خورد است، چیه؟ روحش كوچك شده است جادهاش گشاد شده است، مصرف سرانه بیشتر، داشته كمتر، هر چه كه گیرم میآید میخوریم امروز روز خوبی است چیه؟ صبح آبگوشت كله خوردم ظهر كباب خوردم یعنی هر روزی كه به شكم میرسیم میگوئیم روز خوش امروز روز نحسی است میگوید دو تا امتحان دارم یعنی آن روزی كه درس میخواند میگوید نحس و آن روزی كه میخورد میگوید خوب، مشكل اینجاست، خرید بیشتر لذت كمتر، انشاء قشنگی است، سیمای تمدن غرب، حالا ما آه میكشیم كه دلمان میخواهیم مثل اروپا و آمریكا باشیم، خانه بزرگ خانواده كوچك، یكی از مشكلاتی كه الان جوانها دارند اینست كه عروس میگوید پیش مادر و پدرت نباشی یك گیاهایی هست كه برگهایش بزرگ است تیغ دارد اسم گیاه را زبان مادر شوهر گذاشتهاند آخر این فرهنگ است! البته بعضی مادر شوهرها هم كودتا چی هستند بعضیها را قبول دارم چادر مشكی سر میكند توی روضههای هفتگی دو لیتر گریه میكند اما اگر بفهمد كه پسرش یك بستنی گرفته و با عروس خورده است كودتا میكند داریم مادر شوهرهای اینچنینی كه خودش را حزب اللهی میداند مكه بودم یكی از این حاج خانمها گفت آقای قرائتی توی تلویزیون بگو كه اینقدر این دخترها فُكلشان را نشان ندهند گفتم تو با آنها یكجور هستی گفت اِه! گفتم امام و مقام معظم رهبری و همه روحانیون كاروانها گفتهاند وقتی كه نماز جماعت میشود توی بازارها پرسه نزنید خوب تو گوش نمیدهی شما هم میگویی خانم بیرون آوردن مو گناه است هم او گناه میكند و هم تو، تو فكر میكنی كه تو آدم خوبی هستی و آن گناهكار است اگر بناست خوب بشویم بیائیم با هم گناه نكنیم. تعطیلات فراوانتر وقت كمتر، الان چقدر تلفن همراه داریم؟ تلفن همراه زیاد داریم اما با هم قهر هستند فامیلها ماشین زیاد دارند اما صله رحم كم شده است سالی یكبار مرگ و میری بشود عقد و عروسیای بشود یعنی وسیله رفت آمد زیاد شده است اما رفت و آمدها كم، مهمانی بود یك كسی آمد گفت آقا ته دیگ را نیاوردی اینجا گفت والله صدایش آمد ولی خودش نیامد. تحصیل بالاست احساسات كم، یك كسی كنار جاده میافتد ماشینها سوپر دولوكس رد میشوند همه میگویند اِه افتاده! یكی این راه به بیمارستان نمیرساند. == علم مفید، نه علم زیاد==
دانش بالاست قدرت قضاوت كم، تحلیل ندارد فقط یك چیزهایی خوانده است اینقدر بچههای دانشجو اینقدر بچههای دبیرستانی درسهایی كه میخوانند درسهائی است كه مفید نیست. . . سیصد و پنجاه تا اعوذ توی دعاها و روایات هست یعنی پناه میبرم به تو، پناه میبرم از این بدی، آنوقت حدیث داریم كه پیغمبر ما هر روز میفرمود(اعوذ بك من علم لا ینفع) پناه میبرم به تو از علمی كه نفعی ندارد؟ ما چقدر علم بی خاصیت میخوانیم؟ جغرافیا، مثلاً این كوه. . . بله یكوقت یك كسی خلبان است یكوقت یك كسی نقشه جغرافیایی دارد، برای همه مفید نیست اما همه بچههای مدرسه اینرا میخوانند بچه كاشان فیض كاشان را نمیشناسد محتشم كاشانی را نمیشناسد رجال كاشان را نمیشناسد اما متر كوه هیمالیا را توی مدرسه میخواند آیا بچههای كاشان متراژ كوه هیمالیا برایش مفید است یا شخصیتهای ملی خودش؟ اگر بدانید كه چقدر علم غیر مفید توی كتابهای آموزش و پرورش است و توی كتابهای دانشگاه است ببخشید، بسم الله الرّحمن الرّحیم بسم الله الرّحمن الرّحیم بسم الله الرّحمن الرّحیم و توی كتابهای حوزه، اینقدر درس بی خاصیت توی حوزه هست، یك بحثی داریم كه خیلی كم اتفاق میافتد یك مسئله نادر راجع به مسئله نادر میبینی كه همه روی آن فكر میكنند اتفاق نمیافتد ولی روی آن بحث میكنند اما مسئلهای كه همه. . . حاج آقا یك خورده به فكر باشید. علم بالا رفته است اما قدرت قضاوت كم، بعضیها سواد ندارند ولی تحلیلگر هستند. یكی از مسئولین میگفت، اگر اسمش را ببرم همه او را میشناسید آبروریزی است میگفت نشسته بودم گفتم الهی جسم و جانم خسته گشته در رحمت برویم بسته گشته میگفت یك آدم بیسواد آنجا بود گفت آقا جسم و جانت خسته گشته دو ساعت بگیر بخواب در رحمت خدا هم هیچوقت بسته نگشته گفت من خیلی خجالت كشیدم این سواد ندارد ولی قدرت تحلیل دارد ولی كسی سواد دارد ولی قدرت تحلیل ندارد. مهارت بالاست. . . مهارتهایمان بیشتر است ولی قدرت حل مشكلاتمان كمتر است، تنوع دارو نتیجه درمان كمتر، شعار بیشتر عشق كمتر، میآموزیم كه چطور درآمدمان را زیادتر كنیم اما نمیآموزیم كه چطور زندگی كنیم فلذا میبینیم در یك جاهایی كه تفریحی است مثل اطراف شهرها جمع میشوند پولدارها برج میسازند برای اینكه هفتهای دو روز. . . من سراغ بعضی از وزارتخانه در بعضی از مناطق سرد سیر ساختمان ساختهاند كه من از مدیر آنجا پرسیدم از این ساختمان چه استفادهای كردهای گفتند دو شب فلانی آمده توی آن خوابیده است یك ساختمان برای دو ساعت؟ شما حاضری یك تابوتی بسازی كه دو ساعت توی آن بخوابی؟ آدم یك تابوت بخرد كنار خانهاش بگوید من یك شب میخواهم توی آن بخوابم، چه خبره؟ خیلی ولخرجی میشود، ورزشهای پول خور، الان زمینهای ورزشی درست میكنند كه بیش از یكی دو نفر نمیتوانند توی آن بازی كنند خوب زمین متری چند است این همه پول برای چی، مسجد میسازیم برای چی، ده پانزده سال پیش رفتم مسجدی گفتم چقدر خرج كردهاید گفتند حدود پانصد میلیون تومان آدمهایش را شمردم دیدم چهل نفر هستند حساب كردم پانصد میلیون چقدر سود بانكیاش میشود آنوقت تقسم كردیم سود بانكی را بر چهل نفر و چهل نفر را بر دو ركعت نماز هر(مالك یوم الدین) آمد سیصد و هشتاد هزار تومان آنوقت در همین جا مدرسه میسازند مثلاً بدنسازی خانمها خانمها راه بروند بدنشان ساخته است آنوقت ما هزاران مدرسه داریم كه دستشویی ندارد یعنی بچه مدرسهای پسر و دختر میآید ادرارش را نگه میدارد تا ظهر كه میرود خانه والله == تواضع در برابر عالم، رمز رسیدن به علم==
گیر توی خودمان است مثل نهضت سواد آموزی نهضت قرآن آموزی نهضتی بشود نهضت. . . خود نهضت سواد آموزی سالی پنجاه میلیارد تومان توی مملكت آتش میگیرد چرا؟ بخاطر اینكه توی خانهها گیر داریم مادر شوهر میگوید من پیش عروسم درس بخوانم؟ عروس باسواد است دختر باسواد است مادر هم بیسواد است چون عارش میشود ما پنجاه میلیارد تومان آتش میزنیم برای اینكه این خانم عارش میشود همهاش این نیست كه رئیس جمهور مشكل تو را حل كند خودت مشكل خودت را حل كن این تكبر را كنار بگذار خانم پهلوی دختر یا عروس یا دامادت درس بخوان آقا حجة الاسلام هستی پیش این آقا رانندگی یاد بگیر دانشجو یا استاد دانشگاه هستی. . . رفتم دانشگاه سخنرانی كنم یك كسی گفت آقا مگر ما عقلمان نمیرسد كه تقلید كنیم؟ گفتم ببخشید ما دكتر ندیده نیستیم شما چند سال است كه درس خواندهای؟ گفت شش سال گفتم تخصصات را چند سال خواندهای گفت سه سال گفتم چند سال رفتهای فوق تخصص گرفتهای؟ گفت مثلاً سه سال گفتم میشود دوازده سال شما دوازده سال درس خواندهای فوق تخصص شدهای مرجع تقلید هشتاد ساله ما وقتی مریض میشود میآید روی تخت میخوابد شما برای عمل جراحی قلبش را هم باز میكنی، مرجع تقلید بخاطر دوازده سال تحصیل قلبش را در اختیار تو میگذارد آنوقت تو در تیمم عارت میشود كه تقلید كنی این تكبر است چه خبره؟ او هشتاد سال است كه درس خوانده است و بخاطر دوازده سال تو تمكین میكند تو تمكین نمیكنی گیر توی خودمان است. خدایا یك انقلاب اخلاقی یك انقلاب اجتماعی باید پیدا بشود كه تمام ولخرجیها و عادات و رسومی كه پای آن به قرآن و عقل و وحی بند نیست این زنجیرها بشكنیم نیازی به رئیس جمهور و رئیس دولت هم نداریم خودش حل میشود یك پیرزن آمد پیش آقا گفت هوا سرد است یك دعا بخوان هوا گرم شود آقا دید این پیر زن خیلی. . . چی به این بگوید گفت شما بعد از نماز صبح دو ماه قل هو الله بخوانید گفت باشد، یكی گفت این آقا دعایش مستجاب است، گفت نه آقا دو ماه كه از زمستان رفت خودش عید میشود هوا گرم میشود اصلاً لازم نیست كه رئیس جمهور و مجلس مصوبه داشته باشد شما خودتان تصمیم بگیرید كه ولخرجیها را كنار بگذارید مشكلات حل میشود. والسلام علیكم و رحمة اللَّه و بركاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 105