نام کتاب : لغات در تفسير نمونه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 331
شده: منظور از آن «لوح محفوظ» است آن نيز مناسب به نظر نمىرسد؛ زيرا «صُحُف»
به صورت صيغه جمع در مورد «لوح محفوظ» به كار نرفته است.
و منظور از آن، در سوره{{صورتی: «بيّنة»،}} محتواى اوراق است؛ زيرا مىدانيم پيغمبر اكرم صلى الله
عليه و آله هرگز چيزى را از روى اوراق نمىخواند. [1]
'''صدر:'''
{{(آیه):يَشْرَحْ صَدْرَهُ
لِلْإِسْلامِ}}
منظور از{{صورتی: «صدر»}} (سينه) در اينجا روح و فكر است و اين كنايه در بسيارى از موارد به كار
مىرود. [2]
'''صَدْع:'''
{{(آیه):وَ الأَرْضِ ذاتِ
الصَّدْعِ}}
{{صورتی:«صَدْع»}} به معناى شكاف در اجسام صلب و سخت است، و با توجّه به آنچه در معناى «رجع»
گفته شد، آن را اشاره به شكافتن زمينهاى خشك و سخت، بعد از نزول باران، و رشد و
نمو گياهان دانستهاند. [3]
'''صَدَفَ:'''
{{(آیه):وَ صَدَفَ عَنْها}}
{{صورتی:«صَدَفَ»}} از مادّه{{صورتی: «صَدْف»}} (بر وزن حذف) به معناى اعراض كردن شديد و بدون تفكر از چيزى است، اشاره به
اين كه آنها نه تنها از آيات خدا روى گردانيدند بلكه با شدت از آن فاصله گرفتند،
بدون اين كه درباره آن كمترين فكر و انديشهاى به كار برند.
گاهى اين كلمه به معناى جلوگيرى كردن و ممانعت ديگران نيز آمده است.
«صَدَف» در سوره{{صورتی: «كهف»}} به معناى كناره
كوه است، و از اين تعبير روشن مىشود كه ميان دو كناره كوه، شكافى بوده كه يأجوج و
مأجوج از آن وارد مىشدند، ذو القرنين تصميم داشت آن را پر كند. [4]
'''صَدُقاتِهِنَّ:'''
{{(آیه):النِّساءَ
صَدُقاتِهِنَّ}}
{{صورتی:«صَدُقاتِهِنَّ»}} از مادّه{{صورتی: «صِدق»}} جمع{{صورتی: «صِداق»}} به معناى مهر است. [5]
'''صِدِّيق:'''
{{(آیه):كَانَ صِدِّيْقاً
نَبِيّاً}}
{{صورتی:«صِدِّيق»}} صيغه مبالغه از{{صورتی: «صدق»}} و به معناى كسى است كه بسيار راستگو است.
بعضى گفتهاند: به معناى كسى است كه هرگز دروغ نمىگويد، و يا بالاتر از آن
توانايى بر دروغ گفتن ندارد، چون در تمام عمر عادت به راستگوئى كرده است. و نيز
بعضى آن را به معناى كسى مىدانند كه عملش تصديق كننده سخن و اعتقاد او است، و نمونه
كامل