نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 97
ما اين مبحث را كه با جملهء « چهرهء رياضى دستگاه طبيعت » مطرح كرديم ، بملاحظهء دورى از افراط گرى بعضى از فيزيكدانان ايده آليست بود كه گمان ميكنند : جهان يك حقيقت رياضى محض است و داراى واقعيت ماوراى ذهن درككننده ( سوبژگتيو ) نمىباشد . اين جمله را از جى . اچ . جينز دقت كنيم : « گرنكر در بارهء حساب گفته است : خدا اعداد صحاح را آفريد و بشر بقيهء حساب را . در همين زمينه شايد بتوان گفت : كه در فيزيك خدا رياضيات را آفريد و بشر بقيه را » [1] . اين افراط در مقابل تفريطى است كه از گروهى از رئاليستها ديده مىشود كه مىگويند : هرچه هست واقعيت « جز من » است ( اوبژگتيو ) و ذهن بشر در اين ميان كار آيينه اى محض را انجام مىدهد . نه آن افراط صحيح است و نه اين تفريط . چقدر جاى تأسف است كه هنوز فيزيكدانان و فلاسفه نتوانستهاند تكليف خود را با شيء براى من و شيء براى خود تصفيه نمايند و در نتيجه بافراط و تفريطهاى فلسفى و ايده ئولوژيك دچار شدهاند . همين جينز در صفحهء پيشين ( 32 و 33 ) مىگويد : « بدين نحو و انحاء مشابهى پيشرفت علم بخودى خود نشان داد كه براى توصيف طرز كار طبيعت ، پردهء مصورى كه اشكال و صور آن مأنوس و قابل درك افكار محدود ما باشد نمىتواند وجود داشته باشد . مطالعهء فيزيك ما را به طرز تفكر تحققى ( پوزى تيويست ) رسانيده است ، ما هرگز نمىتوانيم درك كنيم كه حوادث چه هستند ، بلكه بايد به وصف شبكهء ترتب حوادث بمدد رياضيات اكتفا كنيم . ما دام كه بشر حواس ديگرى غير از آنچه فعلا داراست ، در اختيار نداشته باشد ، هدف ديگرى در اين زمينه ممكن نيست . علماى فيزيك كه در صدد فهم طبيعتاند ، ممكن است در رشتههاى مختلف و با روشهاى گوناگون كار كنند . اين يك مىكند ، آن يك مىكارد و ديگرى مىدرود ، ولى سرانجام خرمن آنها يك دسته فرمول رياضى است . اين فرمولها هرگز نفس طبيعت را توصيف نمىنمايند ، فقط ملاحظات ما را در بارهء طبيعت بيان مىكنند . مطالعات ما هيچگاه نمىتواند ما را به حقيقت واصل كند ،
[1] فيزيك و فلسفه - جى . اچ . جنيز ترجمهء آقاى علىقلى بيانى ص 34 و 35 .
97
نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 97