نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 215
جوامع پيشنهاد شده و هيچ يك از آنها قابل اثبات صد درصد و قانعكننده نبوده است . در حقيقت هر عاملى كه بوسيلهء يكى از مكتبها و فلاسفه بميان آورده مىشود ، بعدى از ابعاد فردى يا اجتماعى آدمى را مطرح مىكند . بدين ترتيب انسان بينوا زير چاقوى تشريح فلاسفه قطعه قطعه مىشود و هر يكى از آنان مىخواهد قطعهء مورد نظر خود را همهء انسان معرفى كند اگر كسى در اين مسائل و امور مربوط به آنها دقت كند و آنها را همه جانبه درك نمايد و نواقص و نارسايىهاى تجربى و علمى آنها را دريابد ، خواهد فهميد كه معناى * ( « لَه مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْه وَمِنْ خَلْفِه يَحْفَظُونَه مِنْ » ) * چيست . و چيست آن اصالت پايدار در اين جمله كه هم تاريخ را تفسير مىكند و هم اصالت انسان را گوشزد مىكند و هم شديدترين تحريك را براى سازندگى انسان با دست خويشتن انجام مىدهد . آيهء سوم - « قطعى است كه هر كس انسانى را بدون عنوان قصاص يا فساد در روى زمين بكشد ، مانند اينست كه همهء انسانها را كشته است و هر كس انسانى را احياء كند ، مانند اينست كه همهء انسانها را احيا نموده است » . هيچ يك از مغزهاى قدرتمند بشرى و هيچ مكتبى كه با كوشش صدها نوابغ تنظيم شده است ، نمىتواند در بارهء ارزش بنيادين انسان چنين جملهء نهائى را ابراز كند . اين آيه موضوع انسان را از كميّتها بالاتر مىبرد و زير بناى آن را يك وحدت عالى قرار مىدهد و بهمهء افراد انسانى گوشزد مىكند كه وارد كردن جراحت بيك فرد ، مجروح ساختن خويشتن است . كشتن يك انسان چه زن و چه مرد ، خواه عالم و خواه جاهل ، سياه باشد يا سفيد ، مساوى با كشتن خويشتن است . بنا بر اين شمشيرى كه براى كشتن يك انسان بلند مىشود ، دو لبه دارد : با يك لبه اش انسانى كشته مىشود و با لبهء ديگرش قاتل خودكشى مىكند . مدّت طولانى است كه داد و فرياد آن شعرا و آرمانگرايان ذوقپرداز و مكتبهاى انسانى كه لزوم محبت بانسانها را گوشزد مىكند ، بجهت مستند بودن آن داد و فرياد به احساسات بىپايه و يا به سوداگرىهاى لطيف و ماهرانه ، در بوجود
215
نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 215