نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 199
وجدان با دهها فعاليت سازنده اش ، عقل با صدها پويايى مثبتش ، احساسات و عواطف با هزاران حركات پيوند دهندهء انسان به انسان ، همه و همه در مشتى درهم و دينار و تشخيص پشكل شتر و دنبال هم دويدن در ريگزارها و تپهها و ماهورها براى انتقام گرفتن از چه از اين كه چرا گفته است : شتر تو از شتر من پستتر است محو گشته است در اين محيط و در ميان اين انسانها فردى برمىخيزد و مىگويد : يك - * ( أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْه فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُه كَذلِكَ يَضْرِبُ الله الْحَقَّ وَالْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَأَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ الله الأَمْثالَ ) * [1] . [ ملاك موقت بودن و پايدارى شئون زندگى بشرى چنين است كه ] : ( خداوند آبى از آسمان فرستاد ، اين آب در سيلگاهها بجريان افتاد . از سيل جارى كفهايى بلند سر برآورد . [ همچنين : ] آن موادى كه براى زينت يا كالاى ديگرى بوسيلهء آتش ذوب مىكنيد ، مانندهمان سيل كف برمىآورد ، بدينسان خداوند [ مثل اختلاط ] حق و باطل را مىزند . امّا كفهاى سربرآورده از بين مىروند و آنچه كه بسود انسانها است در روى زمين پايدار مىماند و بدينسان خداوند مثالها مىزند ) . مطالب زير را در محتويات آيهء فوق در نظر بگيريم . 1 - مبانى اصيل حوادث طبيعى و انسانى مربوط به خود آن دو قلمرو نيست بلكه از پشت پردهء طبيعت سرازير مىگردد . 2 - مبانى سرازير شده از پشت پردهء طبيعت باندازهء استعدادها و مطابق قوانين تعبيه شده در دو قلمرو است . 3 - در تفاعل و تكاپويى كه ميان واقعيات و مبانى سرازير شده صورت مىگيرد پديدهها و رويدادهايى بوجود مىآيد . اين پديدهها و رويدادها زودگذر و بىاساسند كه بايستى دير يا زود از مجراى