نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 130
است و اين ابهام تا كنون در حال افزايش است . اكتشافات جديد به جاى پيشرفت ساده و يك جهتى كه سابق بر اين به تصور در مىآوردند ، شاخههاى متعدد و متباعدى را معلوم مىسازد كه يك چند بيش و كم بوجود آمدند و زيستند و نابود شدند و فقط يك سلسله از آنها باقى مىماند كه ابتدا منجر به هوماسا پيانس ( انسان عاقل ) و سپس بشر امروزى مىگردد . سابق بر اين ديرينشناسى چنين تعليم مىداد كه بشر امروزى از شجرهء آدمهاى ميمون شكل يا پيته كانتروپ است كه در نتيجهء تكامل تدريجى ابتدا آدم نه آندرتال و سپس آدم كرومانيون را بوجود آورد . امروز بعد از اكتشافات وسيع و متعدد در اروپا و آسيا و آفريقا معلوم شده است كه فسيلهايى كه بدست آمدهاند ، متعلق به سلسلهء واحد و مشخصى نيستند ، بلكه لااقل به چهار سلسلهء متفاوت تعلق دارند و اجداد ما يعنى در واقع اجداد « انسان عاقل » كرومانيون نه آدم نه آندرتال است و نه آدم هايدلبرگ و ما نه از اخلاف آدمهاى ميمون شكل پيته كانتروپ هستيم و نه از آدم چينى يا سينانتروپ . اجداد واقعى ما از سلسله اى ما قبل « انسان عاقل » است كه فسيلهاى آنها مطلقا نامعلوم و ناشناس است » [1] . عقايد و آرائى كه در اين مسئله با مأخذ دقيق آنها مطرح شد ، بخوبى روشن مىدارد كه موضوع تحول بقول بعضى از صاحبنظران از ذوق پردازى و منطق مفاهيم تجريدى « مانند حركت از بسيط به مركب » بيشتر برخوردار است تا از قوانين علمى تجربى كه براى هيچ محقق انحراف از آنها امكانپذير نيست . استبعاد اين پديده كه انسان بطور مستقيم از مادهء خاكى و آب بوجود بيايد ، مىتواند مكتب « موتاسيونيسم » را هم خنده آور جلوه بدهد ، چنانكه اگر كسى خلقت استقلالى آدم را بعيد بشمارد ، حركت مادّه و ابداعات شگفتانگيز آن را از پديدههاى محدود اتمهاى بنيادين امكان ناپذير تلقى خواهد كرد .
[1] تاريخ صنايع و اختراعات - پىير روسو ترجمهء آقاى حسن صفارى ص 19 .
130
نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 2 صفحه : 130