( به اين ترتيب ) پس كيست كه بتواند به شناسائى امام برسد يا گزينش او برايش امكانپذير باشد ، هرگز ، هرگز ( عملى نيست ) انديشه ها گمراه و افكار سرگردان و خردها حيران و ديدگان خيرهاند و ( در برابرش ) بزرگان كوچك و حكيمان متحيّرند و بردباران از خود كوتاهى نشان دهند و سخنرانان ناتوان و انديشمندان نادانند و زبان شعرا ( از سرودن مدحش ) عاجز ، و اديبان و زبان آوران ناتوان و بليغان درماندهاند از وصف يك شأن از شئونش يا بيان فضيلتى از فضائلش ، و خود به ناتوانى و كوتاهى ( نارسائى نيرو و توان خويش ) معترفند ، و چگونه ممكن است تمامى اوصاف امام بيان گردد يا وصفكننده اى به همهء آن دست يابد و بشود عميقانه مورد توصيف قرار گيرد يا چيزى از امور او مورد درك واقع شود ، يا كسى يافت شود كه به جاى او برخيزد كه همچون او بىنيازى بخشد ، نه ، چگونه [ و كجا ] ممكن است ، چرا كه در مرتبه و جايگاه ستاره است نسبت به دسترسى دستيابان و وصف توصيفكنندگان ، پس ( در چنين وضعى ) اين كجا و برگزيدن كجا ؟ و ( درك ) انديشه ها از اين كجا ؟ و كجا همانند اين يافت شود ؟ شما مىپنداريد كه آن در غير خاندان محمّد رسول خدا صلَّى الله عليه و آله يافت مىشود ؟ به خدا سوگند خودشان به خودشان دروغ گفتهاند و اوهام باطل آنان را بدين امر كشانده