نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 341
و حيّكم و ميّتكم و رطبكم و يابسكم اجتمعوا على إشقاء قلب عبد من عبادي لم ينقصوا من ملكي جناح بعوضة . و لو أن أوّلكم و آخركم و حيّكم و ميّتكم و رطبكم و يابسكم اجتمعوا فيتمنّى كلّ واحد منكم ما بلغت امنيّته فأعطيته لم يبن ذلك في ملكي ، كما لو أنّ أحدكم مرّ على شفة البحر فيغمس فيه ابرة ثمّ انتزعها ، ذلك بأنّي جواد كريم ماجد واحد ، عطائي كلام و عداتي كلام ، فإذا أردت شيئا فإنّما أقول له كن فيكون . باز هم در تفسير عسگرى عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود : خداوند متعال مىفرمايد : بندگان من ، همه شما گمراه هستيد مگر كسى كه من او را هدايت كنم . پس از من هدايت بخواهيد تا به شما بدهم و همهء شما فقير هستيد مگر كسانى كه من آنها را غنى كنم . پس از من روزى بخواهيد تا به شما بدهم . و همهء شما گنهكار هستيد مگر كسانى را كه من از گناه باز مىدارم . پس از من طلب بخشش گناهان بكنيد تا من آنها را ببخشم . هر كس معتقد باشد كه قادر به مغفرت هستم و از من طلب مغفرت بكند ، او را مىبخشم و برايم گناهان او هيچ مهم نيست . اگر گذشتگان و آيندگان و زندهها و مردهها و تر و خشك شما در قلب يكى از بندگان من جمع شوند و او را شقى كنند ، از ملك من چيزى كم نمىشود . اگر همه اول و آخر ، زنده و مرده و تر و خشك شما با هم جمع شوند و هر كدام از شما هر چه از من تقاضا كنيد ، من به شما مىدهم و اين بخشش در گنجينههاى غيبى من اثر كسر شدن نمىگذارد . اگر يكى از شما به كنار دريا برود و سوزنى داخل آب دريا بكند و آب دريا را با آن سوزن بكشد ، آن آب تمام نمىشود و عطاى من هم نمىتواند گنجينههاى غيبى مرا تمام كند . به همين جهت است كه من جواد و بخشنده هستم . عطاهاى من كلمات من است و وعدههاى من كلام من است . چون وقتى اراده كردم به چيزى بگويم موجود باشد ، آن شىء قبل از گفتن من موجود مىشود .
341
نام کتاب : الجواهر السنية ( كليات حديث قدسى ) ( فارسي ) نویسنده : الحر العاملي جلد : 1 صفحه : 341