نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 301
باز خداوند عزّ و جلّ فرموده : * ( وَلا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِيلًا ) * يعنى : ( و براى طريقه و روش ما دگرگونى و تغيير نخواهى يافت - الاسراء : 77 ) پس اين سنّت در مورد بازگردانيدن خورشيد براى امير المؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السّلام در اين امّت نيز جارى گرديد ، و همان گونه كه بر بنى اسرائيل دو بار ردّ شمس واقع شد بر اين امّت نيز يا بر علىّ بن ابى طالب عليه السّلام نيز دو بار ردّ شمس صورت گرفت ، يك بار در روزگار رسول خدا صلَّى الله عليه و آله ، و مرتبهء ديگر پس از رحلت آن حضرت صلَّى الله عليه و آله ، امّا آن مرتبه كه در زمان حيات رسول الله ( ص ) اتّفاق افتاد به اين شرح است : 610 - از اسماء بنت عميس روايت شده كه گفت : روزى رسول خدا ( ص ) در حالى كه سر خود را بدامان علىّ عليه السّلام نهاده و خفته بود وقت نماز عصر از امير المؤمنين عليه السّلام فوت شد تا زمانى كه آفتاب از نظر ناپديد شده غروب كرد ، رسول خدا صلَّى الله عليه و آله چون از خواب برخاست و از ماجرا آگاه شد دست بدعا برداشته عرضكرد : بار خدايا همانا علىّ در پى فرمانبردارى از تو و فرمانبردارى از رسول تو بوده است و نمازش فوت شده پس خورشيد را بر او باز گردان تا نماز خود را در وقتش بجاى آورد ، اسماء گويد : به خدا قسم من خورشيد را ديدم كه غروب كرده بود و بار ديگر طلوع نمود و هيچ كوهى و زمينى باقى نماند مگر آنكه آفتاب بر آن تابيد تا على عليه السّلام برخاسته وضو گرفت و نماز خواند و پس از آن خورشيد غروب كرد . [1]
[1] گويند آنكه زمان پيغمبر ( ص ) اتّفاق افتاد هنگام محاصرهء بنى النضير در مسجد فضيخ بوده ولى بايد دانست كه در اين وقت اسماء با همسرش جعفر در حبشه مىبوده است .
301
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 3 صفحه : 301