responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 3  صفحه : 283


ايشان رسد . ) پس چون بيرون آوردن استخوانهاى حضرت يوسف بتأخير افتاد دميدن ماه نيز كه معلَّق به آن بود به تأخير افتاد و حضرت موسى عليه السّلام در پى يافتن كسى كه محلّ تابوت را بداند به پرسوجو پرداخت ، و به او گفتند : در اينجا پيرزالى هست كه محلّ آن را ميداند ، پس آن حضرت كسى را بدنبال او فرستاد ، و پيرزال زمين گير و گورى را آوردند ، حضرت موسى فرمود : آيا تو ميدانى قبر يوسف عليه السّلام كجاست ؟ پير زن گفت : بلى ، فرمود : آنجا را به من نشان ده ، گفت : اين كار را نميكنم مگر اينكه چند چيز را بدرخواستت از خداوند به من بدهى : يكى اينكه پايم سالم و روان شود ، ديگر اينكه بينائيم را به من بازگردانى ، و نيز جوانيم را به من باز پس دهى ، و نيز مرا در بهشت همراه خود گردانى كه با تو باشم ، پس اين خواسته هاى پيرزن بر حضرت موسى بزرگ و سنگين نمود ، و خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرمود كه تو اين همه را از جانب من ميدهى پس دريغ ندار و آنچه ميخواهد به او بده ، و حضرت موسى آنچنان كرد و آن پيرزن او را به محلّ قبر يوسف عليه السّلام راهنمائى كرد و آن حضرت جسد يوسف را كه در صندوقى مرمرين بود از كناره رود نيل بيرون كشيد و چون آن را بيرون آورد ماه نيز بر دميد و موسى عليه السّلام تابوت را جهت دفن بسوى شام برد ، و به همين جهت است كه اهل كتاب مردگان خود را بسرزمين شام مىبرند .
و او همان يوسف فرزند يعقوب عليهما السّلام است و خداوند عزّ و جلّ در قرآن يوسف ديگرى غير از او ياد نكرده است .

283

نام کتاب : من لا يحضره الفقيه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق    جلد : 3  صفحه : 283
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست