responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر    جلد : 1  صفحه : 484


ملك الموت به سراغ موسى آمد و گفت : پروردگارت را پاسخ بده . موسى چنان بر او سيلى زد كه چشمش كور شد . ملك الموت به سوى خداى عز و جل برگشت و گفت : مرا به سوى بنده اى فرستادى كه نمىخواهد بميرد و چشمم را كور كرد .
خدا چشمش را به او برگرداند و گفت : به سوى بنده‌ام برگرد و به او بگو : آيا زندگى را مىخواهى ؟ اگر خواهان زندگى هستى ، دستت را بر گاو نر بگذار ، هر چند موى كه به دستت آمد ، به ازاى هر كدام يك سال زنده اى . گفت : اندكى مهلت بده . و سپس مرگ را انتخاب كرد و گفت : پروردگارا ! الآن مرگ نزديك است . [1] اينكه گفت : پروردگارت را پاسخ بده ، دليل بر شناخت موسى نسبت به ملك الموت و متجاوز نبودن او است . صريحتر از اين روايتى است كه احمد از ابو هريره نقل كرده كه گفت :
ملك الموت آشكارا به سراغ مردم مىآمد ، به سراغ موسى آمد . موسى چشمش را كور كرد . ملك الموت به نزد خدا رفت و گفت : پروردگارا ! بنده ات موسى ، چشمم را كور كرد و اگر كرامت وى نزد تو نبود ، همانا كه او را به زور وادار مىكردم . [2] اينان در توجيه حديث امورى را مطرح كرده‌اند كه به خرافه مىماند . از آن جمله :
موسى خواست نزد ملائكه اظهار وجاهت كند . فعل حرام با دعوى وجاهت نزد خداوند متعال منافات دارد . اظهار وجاهت با اين فعل زشت ، شايسته است كه از افراد احمق و پست سر زند نه از پيامبران مرسل . از آن جمله گفته‌اند : اين عمل ناخواسته بود و در اثر سكرات مرگ . گويا اين توجيهى است از گفتهء عمر كه بر بالين پيامبر ( ص ) گفت : اين مرد هذيان مىگويد . اين توجيه چگونه با تمام حديث سازگار است كه مىگويد : ملك الموت از موسى به نزد خدا شكايت برد . آيا اين توجيه كننده ، از ملك الموت به حال موسى آشناتر است ؟ ! از جمله در توجيه حديث گفته‌اند : منظور اين است كه با حجت او را شكست داد و چشمش را درآورد . من نمىدانم چه مباحثه اى بين آن دو درگرفت كه



[1] . مسند احمد ، ج 2 ، ص 229 و 315 و 351 .
[2] . مسند احمد ، ص 533 .

484

نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر    جلد : 1  صفحه : 484
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست