4 - عباد بن منصور ناجى ( ابو سلمه قاضى بصرى ) : ابن معين گفت : ناچيز است . احمد گفت :
تدليس مىكند . ( ن ) : ابن جنيد گفت : متروك است . ساجى گفت : تدليس مىكند . ( يب ) :
ابن سعد گفت : نزد آنان ضعيف است .
د ت - عبد الله بن ابراهيم بن ابى عمرو غفارى : ابن حبان به وى نسبت جعل حديث داده است . حاكم گفت : احاديث ساختگى از گروهى از ضعيفان روايت كرده است . ابن عدى گفت : از عموم رواياتى كه وى نقل كرده ، پيروى نمىشود .
س ق - عبد الله بن بشر رقى ( قاضى رقه ) : ( يب ) : ساجى از ابن معين نقل مىكند كه گفت :
كذّاب است . روايت منكرى نيست كه مسلمانان آن را روايت كرده باشند مگر از طريق اعمش ! ابن حبان گفت : رواياتى از افراد ثقه نقل مىكند كه شبيه روايات آنان نيست .
ت ق - عبد الله بن جعفر بن نجيح ( پدر على بن المدينى ) : ابن معين گفت : ناچيز است . ( س ) گفت : متروك است . ( يب ) : هر گاه وكيع حديثش را مىديد مىگفت : آن را پاره كنيد .
ابن معين گفت : پس از روشن شدن وضعيت وى ، حديثى از وى ننوشتم . ( ن ) : بر ضعف وى اتفاق نظر دارند .
ق - عبد اللَّه بن خراش : ابو زرعه گفت : ناچيز است . ابو حاتم گفت : ذاهب الحديث است .
( يب ) : ساجى گفت : ناچيز است ، حديث جعل مىكرد . محمد بن عمار موصلى گفت :
كذّاب است .
ع - عبد الله بن ذكوان ( معروف به ابو الزناد ) : ( ن ) : ربيعه گفت : نه ثقه است و نه مورد رضايت .
ابن عيينه گفت : كنار اسماعيل بن محمد بن سعيد نشستم و گفتم : ابو الزناد ما را حديث گفت . مشتى سنگريزه برداشت و بر من زد . ابن معين گفت : مالك گفت : ابو الزناد كاتب اينان يعنى بنى اميه بود . وى از او رضايت نداشت . به مالك گفته شد كه ابو الزناد حديث كرده كه : خداوند آدم را به صورت خودش خلق كرد ، گفت : ابو الزناد همواره تا زمان مرگش عامل بنى اميه بود . او با بعضى از كارگزاران رفيق بود و از آنان پيروى مىكرد .
ع - عبد الله بن زيد بن اسلم عدوى ( آزاد شده عمر ) : ( ن ) : اهل تدليس است . صحيفه هايى داشت كه از آن روايت مىكرد و تدليس مىنمود . ( يب ) : ابو معين گفت : احاديث هر سه پسر زيد ، بىارزش است . عجلى گفت : مخالف على ( ع ) بود . من مىگويم : آيا براى همين است كه ( خ ) گفت : مرد صالحى است و ابن سيرين ، چنانكه در ( يب ) آمده گفت :
در حقيقت برادر من است ؟ ! خ د س - عبد الله بن سالم اشعرى محصى : ( د ) : گفت : وى مىگفت : على بر قتل ابو بكر و عمر

45