responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 76


آيهء أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّه صَدْرَه لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّه است و مانند اينست وصف جبان به آنكه قلب ندارد چه شجاعت محل آن است و هر گاه قلب منتفى باشد كه محل شجاعتست پس انتفاء شجاعت بطريق اولى پس هم چنان كه جايز است وصف جبان بعدا فؤاد همچنين جايز است وصف كسى كه قبول ايمان نميكند بعد از دعوت و اقامهء حجت بر آن به آنكه مختوم و مطبوع على قلبه است و تخصيص اين سه عضو بذكر به جهت آنست كه طرق علماند چه قلب محل علمست و سماع و رؤية آلت آن و بدانكه * ( عَلى سَمْعِهِمْ ) * معطوفست بر * ( قُلُوبِهِمْ ) * به جهت قوله تعالى وَخَتَمَ عَلى سَمْعِه وَقَلْبِه و يا به جهت اتفاق قراء بر وقف نمودن بر آن و يا آنكه چون قلب و سمع مشتركند در ادراك از جميع جوانب پس مانع ادراك آنها را ختم گفتند به جهت آنكه آن مانع است از جميع جهات و ادراك ابصار چون مختص است بجهة مقابله از اينجهت مانع ادراك او را غشاوه نام نهاده‌اند كه مختص است به همين جهت مقابله و تكرار حرف جر به جهت آنست كه تا دلالت او اكثر باشد بر شدت ختم درين دو موضع و بر استقلال هر يك از آنها به حكم و توحيد سمع به جهت امن است از لبس و به جهت اعتبار اصل كه مصدر است چه آن در اصل مصدر است و مصادر را جمع نميكنند و يا بر تقدير مضاف مانند و على حواس سمعهم و ابصار جمع ( بصر ) است كه آن ادراك عين است و گاه هست كه اطلاق آن قوه باصره و بر عضو مخصوص ميكنند بر سبيل مجاز و سمع نيز مثل اينست و ميشايد كه مراد به اين هر دو عضو مخصوص باشد زيرا كه مناسب آن بختم و تغطيه اشد است و مراد بقلب آن چيزى است كه محل علم است و گاه هست كه اطلاق آن بر عقل و معرفة ميكنند كما قال اللَّه تعالى إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَه قَلْبٌ اى عقل و معرفت حاصل كه حقتعالى ميفرمايد كه كسانى كه از روى فرط عناد اصلا التفات بجانب حجج و بينات نميكنند در كفر بمرتبه‌اند كه اميد ايمان از ايشان مرتفع است و در عدم ادراك حق بمنزله كسى كه قلوب و سمع ايشان را مهر نهاده باشند كه به جهت آن حق را نشنوند و ادراك نكنند و ابصار ايشان معطى باشد از رؤية حق * ( وَلَهُمْ ) * و مر ايشانراست * ( عَذابٌ عَظِيمٌ ) * عذابى بزرگ در دنيا بكشتن و اسير كردن و در عقبى در دوزخ مخلد بودن و اين وعيد است و آنچه مستحق آن باشند و عذاب مانند نكال است در بنا و معنى ( تقول اعذب عن الشيء و نكل عنه اذا امسك و منه الماء العذب لانه يقمع العطش و يردعه ) و بعد از آن بطريق اتساع اطلاق آن كرده‌اند بر هر الم شديد و اگر چه نكال و عقابى نباشد كه ردع جانى كند از معاوده پس عذاب اعم از نكال و عقاب باشد چه اطلاق عقاب نيسة مگر در چيزى كه مجازات باشد فكان كه آن متعقب جرم متقدم است و اطلاق عذاب در مجازات و غير آن هر دو ميكنند پس اعم از عقاب باشد و نكال عبارتست از الم شديد كه رادع جانى باشد از عود و عذاب اعم از اينست و نزد بعضى اشتقاق عذاب از تعذيبست كه ازاله عذابست مانند تقذيه و تمريض كه بمعنى ازاله قذى و مرض است و عظيم نقيض حقير است و كبير نقيض صغير پس هم چنان كه حقير دون صغير است

نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 76
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست