responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 429


در صلاة و غنا در قراءة و اصحاب ما را در اين امور ثلثه اختلافست نزد بعضى مراد برفث جماع است و بفسوق كذب و بجدال حلف بقول لا و اللَّه و بلى و اللَّه و يا رفث مواعده است بلسان بر جماع و غمز به عين براى آن و يا جماع و مقدمات آن از لمس و تقبيل و غير آن و فسوق تنابز بالقاب لقوله وَلا تَنابَزُوا بِالأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإِيمانِ و يا سباب لقوله صلَّى اللَّه عليه و آله سباب المؤمن فسوق و جدال مراء است باغضاب بر وجه لجاج و مماحكه وهيب بن الورد روايت كند كه با سفيان ثورى طواف ميكردم چون وى برفت به نماز مشغول شدم از ميان آستانه كعبه آوازى شنيدم يا جبرئيل أشكو الى اللَّه ثم أشكو اليك مما يفعل الطائفون حولى يعنى اى جبرئيل به خدا شكايت ميكنم و بعد از آن به تو از آنچه طواف كنندگان در گرداگرد من ميكنند وهيب گفت كه تاويل بر آن كردم كه خانه با جبرئيل عليه السّلام شكايت كرد از مراء و جدال طائفان و محاورات ايشان مرويست كه قريش در حج با ساير عرب مخالفت ميكردند و در مشعر الحرام وقوف ميكردند و اعراب بعرفه قريش ميگفتند كه حج ما تمامتر است زيرا كه وقوف ما در موضعى است كه ابراهيم خليل ( على نبينا و عليه السلم ) بر آن وقوف كرده و اينها ميگفتند كه وقوف ما حق است و وقوف شما باطل و هر يك بر آن سوگند ميخوردند و با يكديگر مجادله ميكردند و در سالى تقديم حج ميكردند از موسم آن و سال ديگر تاخير آن مينمودند و موسم معين آن را بر طاقچهء نسيان نهادند و نسيء عبارت از اينست حقتعالى حج را بوقت واحد مقرر فرمود و وقوف را بعرفه تعيين نمود و رفع جدال و خلاف فرمود ميان ايشان و فرمود اكنون جدال منتفى و مرتفع شد ميان شما * ( وَما تَفْعَلُوا ) * و آنچه ميكنيد * ( مِنْ خَيْرٍ ) * از نيكويى اقوال و افعال * ( يَعْلَمْه اللَّه ) * ميداند آن را خداى تعالى اين حث است بر خير در عقب نهى از شر تا استعمال خير نمايند در مكان شر نگفت ( و ما تفعلوا من شيء ) تا معلوم شود احاطهء علم او بخير و شر زيرا كه مراد اينجا اخبار نيست از علم بلكه حض است بر فعل خير عقيب نهى از شر و ديگر عاقل استدلال ميتواند كرد به اين بر علم او سبحانه بشر زيرا كه هر دو متساويند در صحت تعلق علم او به آن پس مراد آنست كه چون حقتعالى عالم است بفعل خير پس به آن اقدام نمائيد كه لا محالة مثوبات آن بشما عايد خواهد شد * ( وَتَزَوَّدُوا ) * و توشه برداريد مرويست كه قومى از قافلهء يمن بىزاد قصد حج كردندى و گفتندى كه ما بتوكل ميرويم و در مكه اظهار احتياج نموده از اهل قافله بر سبيل ابرام و الحاح چيزى طلبيدندى و كلال و ملال بايشان رسانيدندى و گفتندى كه ما به حج خانه خدا ميرويم ما را طعام نميدهيد حقتعالى فرمود توشه برداريد تا بر مردمان گران نباشيد * ( فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى ) * پس بتحقيق كه بهترين توشها پرهيز كردن است از طمع و

نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 429
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست