رخصت سيم اختلافست در اين كه هدى تحلل بدل دارد يا نه اقوى نزد ما آن است كه آن را بدل نيست مطلقا و ابو حنيفه و شافعى در احد قولين بر اينند و بقول ديگر و احمد بدل آن ده روز روزه داشتن است و نزد ايشان محل نمىشود الا با بدل دوم از مسايل مبحث دوم از اين آيه است كه فما استيسر بمعنى يسر و تيسر است مثل استصعب كه بمعنى صعب و تصعبست و هدى يا بدنه است و يا بقره و ياشات و آن جمع هديه است مانند جدى كه جمع جديه است و نزد بعضى اسم مفرد است و مؤنث او هديه و جمع او هدى بتشديد يا و اشتقاق آن از هدية است و يا از هدا اذا ساقه الى الرشاد زيرا كه آن مسوق مىشود بحرم و موضع ما استيسر رفع است اى فعلكم ما استيسر و يا نصب است اى ( فاهدوا او فاذبحوا ) ( سيم ) از مسائل اين است كه * ( وَلا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ ) * و متراشيد سرهاى خود را اين كنايه است از احلال زيرا كه از لوازم آنست يعنى از احرام بيرون ميائيد * ( حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ ) * تا وقتى كه برسد قربانى * ( مَحِلَّه ) * بموضع خود نزد شافعى محل هدى موضعى است كه مصدود يا محصور شده زيرا كه پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله ذبح هدى خود فرمود بحديبية و آن از زمين حل است و نزد ابو حنيفه محل آن حرم است مطلقا خواه براى صد باشد و خواه حصر و نزد اصحاب ما درصد مراعات زمان يا مكان واجب نيست و اما در حصر محل هدى مكه است اگر در عمره باشد و منى است اگر در حج باشد و خلافى نيست در اينكه واجبست قضا در حج فرض مگر در روايتى از مالك و اما حج ندب نزد ما واجب نيست قضا و مالك و شافعى نيز بر اينند و ابو حنيفه گفته كه واجب است و احمد را دو قول است و محل بكسر حاء ماخوذ است از حل يعنى ( لا تحلقوا رؤسكم حتى يذبح حتى يحل ذبحه فيه ) و اگر از حلول مأخوذ ميبود محلت واقع ميشد بفتح حاء مسئله چهارم اين است كه * ( فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ ) * پس هر كه باشد از شما * ( مَرِيضاً ) * بيمار در وقت احرام كه به آن محتاج شود به حلق * ( أَوْ بِه أَذىً ) * يا به او رسيده باشد رنجى * ( مِنْ رَأْسِه ) * از سر او چون صداع و يا جراحة يا غلبهء شپش در آن و بدين سبب چون سر بتراشد * ( فَفِدْيَةٌ ) * پس بر او است فدا دادن مرويست كه كعب بن عجره را وقتى كه محرم بود جنبندگان در سرش غلبه كرده بودند و بر سر و روى وى ميدويدند حضرت صلَّى اللَّه عليه و آله بر آن اطلاع يافت فرمود سر بتراش و گوسفندى درويشان را بخوران گفت يا رسول اللَّه بر آن دست رس ندارم حكم صادر شد كه فدا دهد * ( مِنْ صِيامٍ ) * از روزهء سه روز * ( أَوْ صَدَقَةٍ ) * يا صدقه يعنى اطعام شش مسكين هر مسكينى را دو مد يا ده مسكين هر يكى را مدى * ( أَوْ نُسُكٍ ) * يا از قربانى و ادناى آن گوسفندى است كه ذبح آن نموده به فقرا اعطا نمايد و نسك مصدر است و گويند جمع نسيكه است چون اين آيه نازل شد كعب گفت در حق من نازل شده