مىشود خصوصا حج كه ادا و قضاى آن را در آن مراعات بايد كرد چه قضاى آن در غير وقت آن جايز نيست و مواقيت جمع ميقاتست مأخوذ از وقت و فرق ميان آن و مدت و زمان آنست كه مدت مطلق امتداد حركت فلكست از مبدء آن تا بمنتهاى آن و زمان مدت مقسومه است و وقت زمان مفروض از براى امرى حاصل كلام آنست كه حكمت در تغيير اهله دانستن اوقات عبادات و امور موقت است بخلاف حال شمس كه هميشه بر يك حال است و زيادت و نقصان در او نيست اصمعى گفته كه از شب اول هر ماه تا به هفتم هلال خوانند و تا چهاردهم و پانزدهم بدر و نزد بعضى ديگر شب اول و دوم را هلال گويند و باقيرا به اين اسم نخوانند و تسميهء آن بهلال به جهت آنست كه مأخوذ است از ( استهل الصبى اذا صاح او بكى حين تولده و اهل القوم بالحج اذا رفعوا اصواتهم بالتلبية ) و چون كه نزد ديدن آن برفع صوت آن را به يكديگر مينمايند از اين جهت به اين اسم تسميه يافته مرويست كه در عهد جاهليت هر كس كه به حج يا به عمره احرام گرفتى بر او حرام بودى از در خانه در آمدن بلكه به بام خانه بر ميآمدند و به خانه داخل ميشدند و يا ديوار را سوراخ ميكردند و بيرون ميآمدند و اندرون ميرفتند و اگر از اهل بربودندى از پس خيمها بيرون آمدندى و داخل شدندى و به اعتقاد خود اين عمل را از تماميت حج دانستندى و فاعل آن را نيكوكار و تارك آن را فاجر خواندندى و اين حكم همهء عربرا شامل بود مگر اهل حمس را و ايشان چند قبيلهء بودند قريش و خزاعه و بنو عامر و ثقيف و كنانه و حشم و ايشان را به جهت صلابت در دين و آئين خود حمس ميگفتند چه آن مشتق از حماسة است بمعنى شجاعت اتفاقا روزى در ايام احرام حضرت رسالت صلَّى اللَّه عليه و آله از درى بيرون آمد و متعاقب او رفاعهء انصارى از آن در قدم بيرون نهاد مهاجر و انصار بيكبار او را فاجر گفتند و چون حضرت صلَّى اللَّه عليه و آله از او پرسيد كه اين جرات چرا كردى گفت من اقتدا به تو نمودم سيد عالم صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود مرا جايز بود كه از در بيرون آيم زيرا كه از حمس ام يعنى از قريش و تو از قبيله ما نيستى رفاعه گفت اى سيد عالميان صلَّى اللَّه عليه و آله اگر تو حمسى من تابع حمسم زيرا كه دين تو دين منست و آيين تو آيين من فى الحال جبرئيل نازل شد و حكم مذكور را به اين آيه باطل ساخت كه * ( وَلَيْسَ الْبِرُّ ) * و نيست نيكويى * ( بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ ) * آنكه در آئيد به خانه ها * ( مِنْ ظُهُورِها ) * از پشتهاى آن يعنى به بام خانه برآمده باندرون رويد * ( وَلكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى ) * و لكن نيكويى آن كس است كه بترسد و بپرهيزد از خدا يعنى از محارم و شهوات غير مشروعه و يا خداوند نيكويى كسى است كه بپرهيزد از خشم خدا يا از اعمال زمان جاهليت پرهيز نمايد * ( وَأْتُوا الْبُيُوتَ ) * و درآئيد به خانه ها در حال احرام و غيره * ( مِنْ أَبْوابِها ) * از درهاى آن زيرا كه در عدول از اين برى نيست پس در مباشرت امور خود بهر طريق كه ميخواهيد از خانها در آئيد و