اين توهم من الفجر را انزال فرمود تا بيان خيط ابيض كند و چون پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله آن را برايشان خواند دانستند كه مراد نور صبح است و صاحب انوار آورده كه بر تقدير صحت اين روايت ميشايد كه اين قبل از دخول رمضان بوده باشد و تأخير بيان تا بوقت حاجت جايز است و يا آنكه اول اكتفاء باشتهار خيطين كرده باشد در آنكه مراد نور صبح و تاريكى شبست و بعد از آن تصريح به بيان كرده باشد در وقتى كه ملتبس بر بعضى از ايشان شده باشد و بعد از بيان آخر وقت افطار بيان آخر وقت امساك ميفرمايد كه * ( ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ ) * پس باتمام رسانيده روزه را * ( إِلَى اللَّيْلِ ) * تا بشب يعنى از اول صبح ثانى كه آن را فجر مستطير و معترض و منتشر گويند و فجر صادق نيز خوانند تا بوقت دخول شب كه آن بعد از غروب شمس است و علامت دانستن غروب زوال حمرهء مشرقيه است با بقمة الراس و وجه تسميه فجر صادق به مستطير و معترض آنست كه چون ظاهر شود روشنى او در افق مشرقى منتشر گردد و قبل از اين زمان تناول مفطرات جايز است و اگر چه در وقت صبح مستطيل باشد كه آن روشنائيست در آن به قدر يك نيزه و پس از آن تاريك مىشود چه اين در حكم شبست پس طعام و شراب و ساير مفطرات در او حرام نشود در حديث آمده كه لا يمنعكم اذان بلال و لا الصبح المستطيل و لكن الصبح المستطير لكن واجبست كه هنوز اندكى بصبح صادق مانده باشد ترك مفطرات كنند و در حين غروب نيز اندكى از آن بگذرد افطار كنند جهت تيقن برائة و در كنز العرفان مذكور است كه در اين مقام چند چيز ميبايد دانست يكى سبب نزول آن و اين على اختلاف الاقوال دانسته شد دوم آنكه حل اينجا مقابل تحريم است و بمعنى وجوب نيست اجماعا و نزد بعضى بمعنى ندبست و لهذا از باقر و صادق عليهما السلام روايتست كراهية جماع در شب اول هر ماهى مگر شب اول رمضان به جهت كسر شهوت جماع در روز و ظاهر آن است كه از براى مطلق حل است كه شامل ندب و غيره است و مراد بليله صيام هر ليله ايست كه در روز آن به روزه بايد رفت و بدانكه ظاهر لفظ دلالت مىكند بر اباحه جماع در هر وقتى از اوقات ليل و اگر چه قبيل فجر باشد لكن چون اصحاب ما شرط كردهاند كه در روزه مكلف مجنب نباشد پس واجب باشد بقاى جزئى از ليله به مقدار وقوع غسل در آن پس اباحه مخصوص باشد بما عداى آن فحينئذ اگر از روى عمد مخالفت كند روزهء او فاسد باشد و بر او قضا و كفاره لازم گردد و اگر ظن بقا داشته باشد بدون مراعات وقت پس خلاف آن ظاهر گردد بر او قضا لازم شود دون كفاره و اگر با مراعات وقت بوده باشد بر او چيزى لازم نيايد و بر هر دو تقدير اخير اگر فجر طالع شود در حين مجامعت بر او واجب است كه نزع كند و صوم او صحيح است در اخير خاصة و شافعى گفته كه اگر فجر فجاة ظاهر گردد و نزع و طلوع آن در آن واحد باشد روزه فاسد نيست و قضا و كفاره واجب نيست و ابو حنيفه نيز بر اين است و مزنى حكم