دو خصلة ديگر آنست كه شما را از آن گزيرى نيست آنكه از خداى بهشت در خواهيد و از دوزخ پناه به او ببريد و ابو سعيد خدرى گفته كه رسول فرمود كه هر كه شبى از شبهاى ماه رمضان نماز كند حق تعالى بهر سجدهء هزار و هفتصد حسنه براى او بنويسد و براى او در بهشت عمارتى بنا كند از ياقوت سرخ كه آن را هفتاد در بود از زمرد و ياقوت و چون يك روز از ماه رمضان روزه دارد هر گناه كه كرده باشد خداى تعالى بيامرزد و كفارهء گناهش بود تا ماه رمضان ديگر و بهر روزى كه روزه دارد كوشكى در بهشت وى را بدهد كه آن كوشك را هزار در باشد از زر و براى وى هفتاد هزار فرشته از بامداد تا شبانگاه استغفار كنند و بهر سجدهء كه كند خواه در شب و خواه در روز درختى در بهشت بوى دهند كه سوارى تندرو از سايهء او پانصد سال بيرون نتواند شد كعب الاحبار گويد حق تعالى وحى كرد بموسى كه اى موسى من روزهء ماه رمضان را بر بندگان خود فريضه كردهام هر گاه كه او نزد من آيد و در صحيفهء عمل او ده ماه رمضان بود او از جملهء محسنان باشد و اگر در صحيفهء او بيست ماه بود از جملهء ابرار باشد و اگر سى ماه رمضان بوده باشد نزد ما پايهء او از پايهء شهيدان برتر بود اى موسى چون ماه رمضان درآيد جملهء عرش را امر كنم تا از عبادت خود باز ايستند و گوش بدعاى روزه داران كنند تا هر گاه كه ايشان دعا كنند اين فرشتگان آمين گويند و من سوگند خوردهام كه دعاى ايشان را رد نكنم موسى گفت بار خدايا من در الواح تورية امتى ميبينم كه در ماه رمضان براى تو عبادت كنند و تو گناه گذشتهء ايشان را بيامرزى آنها را امت من گردان حقتعالى فرمود ايشان امت محمداند و ايشان راست فضل از ثواب كه هيچ امت ديگر را نباشد ( الحمد للَّه على ذلك ) و بعد از آن به جهت تأكيد امر بافطار مريض و مسافر تكرار آن ميفرمايد كه * ( وَمَنْ كانَ مَرِيضاً ) * و هر كه باشد بيمار بر وجهى كه صوم موجب خوف زيادتى آن شود در كميت و كيفيت * ( أَوْ عَلى سَفَرٍ ) * و يا در سفر بود كه به حد مسافت رسيده باشد و سفر معصيت نباشد * ( فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ ) * پس بر او است قضاى آن روزهايى كه در سفر يا مرض افطار كرده باشد از ايام ديگر و ميتواند بود كه تكرير اين به جهت آن باشد كه مريض و مسافر از جملهء كسانيند كه مشاهدهء هلال شهر رمضان ميكنند پس به جهت تخصيص حكم فمن شهد به غير مريض و مسافر تكرير اين فرموده و يا به جهت فرض آن و عدم توهم نسخ آن هم چنان كه قرين او منسوخ شده و مؤيد اينست حديث ليس من البر الصيام فى السفر و اين مذهب اماميه است و مخالفين بر آنند كه اين رخصت است و نزد اهل خلاف اختلافست در آنكه صوم افضل است يا فطر و قضاى آن و علماى اماميه را اختلافست كه تتابع شرط است يا نه بعضى قائلند بتتابع و از أمير المؤمنين ع و شعبى و ابن عمر روايت كردهاند كه يقضى كما فات متتابعا و اكثر بر تخييرند ميان تفريق و متابعت و اين اصح است به جهت عدم دلالت لفظ قرآن بر آن و وجوب قضاء مخصوص است نزد اكثر