بر سر آن قبه‌اى از ياقوت سرخ ، بر سر آن قبه هفتاد هزار در ، بر هر درى حوريى جهت او نشسته .
العاشر ايضا عنه : * ( يحول الله تعالى يوم القيامة ثلاث قرى من زبر جدة خضراء تزف الى ازواجهن : عسقلان و اسكندرية و قزوين . ) * ترجمه يعنى خداى تعالى اين سه موضع را به شكل زبرجد گرداند تا چشم اهل آنجا روشن گردد و اين دليل است بر اكرام اهل آن بقاع در عقبى .
الحادى عشر ايضا عنه * ( ان جبلا من جبال فارس بارض الديلم بقال له قزوين . ) * * ( نبأنى به خليلى جبرئيل عليه السلام قال يحشرون يوم القيامة فيقومون على ابواب الجنة صفوفا و الخلائق فى الحساب و هم يجدون رائحة الجنة . ) * ترجمه كوهى است از كوههاى فارس به زمين ديلم . آن را قزوين خوانند . آگاهى داد مرا دوستم جبرئيل عليه السلام كه در محشر ايشان صف صف بر در بهشت ايستاده باشند و بوى بهشت شنوند و خلايق هنوز در حساب گرفتار باشند . و مراد از زمين فارس زمين عجم است نه ملك فارس چنان كه غير عرب را عجم خوانند و در آن امم مختلفه‌اند .
الثانى عشر ايضا عنه * ( لو لا ان الله اقسم بيمينه و عهد أن لا يبعث بعدى نبيا لبعث من قزوين الف نبى . ) * ترجمه اگر نه آن است كه خداى تعالى سوگند ياد فرموده و عهد كرده كه بعد از من پيغمبر نباشد ، از قزوين هزار پيغمبر خاستى .
الثالث عشر ايضا عنه : * ( بابان مفتوحان فى الجنة : عبادان و قزوين . قلنا عبادان محدث . قال و لكنها اول بقعة آمنت بعيسى بن مريم . ) * ترجمه يعنى دو در گشوده است در بهشت : يكى از عبادان و يكى از قزوين . اصحاب

762