من سنگ دل سگ صفت از رحمت تو * نوميد نيم چو سنگ و سگ را بار است ] خواجوى كرمانى [ شعرهاى نيك دارد [1] ] . منها : شعر نى ز دود دل پر آتش ما مىنالد * تو مپندار كه از باد هوا مىنالد عندليبى است كه از باد نوا مىسازد * خوش سرائيست كه در پرده سرا مىنالد من دلخسته اگر زانكه ز دل مىنالم * بارى آن خستهء بيدل ز كجا مىنالد مىزنندش نتواند كه ننالد نفسى * زخم دارد نه بتزوير و ريا مىنالد بس كه راه دل ارباب حقيقت زده است * ظاهر آن است كه از ترس خدا مىنالد ناله و زارى خواجو اگر از بىبرگيست * او چه ديدست كه دائم ز نوا مىنالد دقيقى معاصر امير نوح سامانى بود . از شاهنامه ، از داستان گشتاسف ، بيتى هزار [2] او گفته است و حكيم فردوسى جهت معرفت قدر سخن [ خود [3] ] آن را داخل شهنامه كرده است و در نكوهش آن گفته :
[1] - ر : شعر بى نظير و رسايل بىمانند دارد - ب : شعر نيكو دارد - ق : شعر نيك دارد [2] - م : بيتى هزار هشتصد - ب : از داستان گشتاسب سه هزار بيت گفته است . [3] - م فقط .