اذا رأته قريش قال قائلهم * الى مكارم هذا ينتهى الكرم [1] الى آخر القصيده . هشام بن عبد الملك چون قصيده بشنيد در غضب رفت و فرزدق را محبوس گردانيد . امام زين العابدين را خبر شد . دوازده هزار درم از براى او بفرستاد . فرزدق باز فرستاد و گفت يا ابن رسول الله من مدح تو از براى خدا و رسول گفتم نه از براى عطا . امام زين العابدين باز فرستاد و گفت ما كه اهل بيتيم چون چيزى به كسى بخشيم باز نستانيم . فرزدق قبول كرد [2] و در سنهء عشر و مايه در بصره وفات كرد بچهل روز يا هشتاد روز پس از جرير و او نيز هشتاد سال عمر يافت ذو الرمة [3] ابو الحارث غيلان بن عقبة الشاعر المشهور از فحول شعرا بود و عاشق مية بنت مقاتل بن قيس بن عاصم المنقرى . از اشعار اوست : شعر ما ربع مية معمورا يطوف به * غيلان ازهى ربى من ربعها الخرب [4] بشار [5] ابن برد عقيلى شاعر مشهور بود و مادح منصور خليفه و او را بزندقه نسبت
[1] - عبد الرحمن جامى ( 898 - 817 ) در سلسلة الذهب اين داستان را بشيوهء خاص خود يعنى بتفصيل و اطناب بشعر آورده است بدين مطلع : پور عبد الملك بنام هشام * در حرم بود با اهالى شام . . تا آنجا كه در ترجمهء اشعار متن مىفرمايد : آن كس است اين كه مكه و بطحا * زمزم و بو قبيس و خيف و منى حرم و حل و بيت و ركن و حطيم * ناودان و مقام ابراهيم مروه ، مسعى ، صفا ، حجر ، عرفات * طيبه و كوفه ، كربلا و فرات هر يك آمد به قدر او عارف * بر علو مقام او واقف چون كند جاى در ميان قريش * رود از فخر بر زبان قريش كه بدين سرور ستوده شيم * بنهايت رسيد فضل و كرم [2] - اصل اين حكايت در جلد دوم وفيات الاعيان ابن خلكان آمده است . [3] - ذكر او تنها در نسخهء ر آمده . [4] - شعر از ابو تمام طائى است در مقام ترجيح سرزمين معشوقهء خود نسبت بسرزمين ميه معشوقهء ذو الرمه . [5] - ترجمهء حالش فقط در نسخهء ر آمده .