مردى صاحب كرامات بود . بشيراز مدفون است . [1] شيخ حاجى ركن الدين راست گوى شيرازى بعهد ابو سعيد بهادرخان [ در سنهء ثمان و عشر و سبعمائة [2] ] در گذشت . مردى راستگوى صاحب كرامات بود [3] . شيخ دانيال خنجى در سنهء عشر و سبعمائة در گذشت . مردى صاحب كرامات بود و از كس لقمه دريغ نداشتى و تا اين غايت سفرهء او روان است و اين سفره و سفرهء شيخ كبير بشيراز ، سفرهء ابو عبد الله خفيف ، و سفرهء شيخ ابو اسحق كازرونى و سفرهء طاوس - الحرمين بابرقوه ملك فارس را چون چهار ركن نهادهاند . شيخ شرف الدين طويل قزوينى سنهء اثنى و عشرين و سبعمائة بقزوين بجوار حق رفت . عالمى عامل بود . [ در رفع تمغاء مسقفات و باغات و حقوق مراعات قصبه قزوين و مقررى بعضى محترفه كه فقرا و مساكين از آن منزعج بودند و در اجراى مهجات آب رودخانه ها كه ضعفا از آن محروم مىشدند سعى بليغ نمود و پادشاه جهان ابو سعيد بهادرخان خلد ملكه التماس او مبذول فرمود و اثر آن خير بر روى روزگار باقى ماند ] [4] شيخ سعد الدين قتلق خواجهء خالدى قزوينى نبيرهء شيخ نور الدين گيل بود . غزانخان و اكثر مغول بر دست او مسلمان شدند . عالمى عامل متبحر صاحب صفا بود . در محرم سنهء ثمان و عشرين و سبعمائة بقزوين در گذشت [5] . هشتاد و اند [6] سال عمر داشت . شيخ صفى الدين اردبيلى [ در حيات است و مردى صاحب وقت و قبولى عظيم دارد و ببركت آنكه مغول را با او ارادتى تمام است ، بسيارى از آن قوم را از ايذا بمردم رسانيدن باز مىدارد و اين كارى عظيم است . ] [7] شيخ علاء الدوله پسر ملك شرف الدين سمنانى در حيات است . در عهد ارغون خان عمل پيشه بود و پدرش در مرتبهء وزارت [8] و چون او تايب شد در سلوك آمد . در
[1] - ق ، ر ندارد . [2] - ب ندارد . [3] - ق ندارد . [4] - ب ندارد . [5] - م : بجوار رحمت حق پيوست . [6] - ب : هشتاد - ر : هشتاد و سه . [7] - ب : مردى صاحب وقت بود و قبولى عظيم داشت . [8] - ر : پدرش در وزارت مرتبهء عالى داشت .