شيخ صائن الدين تبريزى در سنهء ثلاث و سبعمائة در گذشت و بمقبرهء چرنداب مدفون شد . از اشعار اوست : شعر دوش اين دلم از درد جدائى مىسوخت * ز انديشه آن تا تو كجائى مىسوخت تا از شب تيره روز روشن بدميد * بيچاره دلم چو روشنائى مىسوخت شيخ عبد الرحمن خراسانى ببغداد در سنهء ست عشر و سبعمائة در گذشت . مردى صاحب وقت بود . [ در طاعت [1] درجهء عالى يافت . ] [2] شيخ مودود چشتى [3] و چشت [ 3 ] از توابع هرات [4] است . [ خاندان ايشان را خاندان كل مىخوانند . از عهد ابراهيم خليل صلوات الله و سلامه عليه تا اكنون ، در هر ملت كه پيدا مىشده ، ايشان شيخ آن وقت مىبودهاند . بخراسان مردى صاحب وقت بود ] [5] . شيخ قطب الدين حيدر زاوه [6] سنه ثمان عشر و سبعمائة در گذشت . مردى صاحب وقت بود . گروه حيدريان تابع اواند . شيخ عز الدين نطنزى شارح قصيدهء ابن فارض [7] در تصوف . بعهد ابقاخان در گذشت . شيخ [ سنجان من توابع خواف بخراسان معاصر حيدر زاوه . مردى صاحب وقت بود ] [8] شيخ روزبهان [ بقلى فسائى ] [9] بشيراز وفاتش سنهء ثمان و عشر و سبعمائة .
[1] - ر : بلاغت . [2] - ق ، ب ندارد . [3] - ر چشندى - م : چشدى ، چشد . [4] - م ، ر : خراسان . [5] - ب فقط . [6] - ق ندارد ، كليهء نسخ : زاده . [7] - يعنى قصيدهء تائيهء كبرى معروف . وى كتاب عوارف سهروردى را نيز ترجمه نموده است بنام معارف . [8] - ب : خواجهء سنجان به چند نام موسوم است : شاه سنجان و سلطان سنجان و شيخ سنجان . شيخى صاحب وقت بود و در خاندان ايشان هميشه يكى صاحب وقت بود و در خاندان ايشان يكى صاحب سجاده است . ق ، ندارد . [9] - ب ، فقط .