نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 378
[ خراب كردند ] و بسيارى مردم ببراون كشته شد . و اين وقت قرآن نحسين بود اندر حمل [1] و هم آن روز بكدح [2] عمرى حصارى بستدند و چهل مرد از آن بكشتند ، و بيست و پنجم شوّال بازگشت و بفرسفان برونج فرود آمد . و ديگر روز بدرق شد و جنگ آغاز كرد و دو روز جنگ كرد و فرود قلعه [3] بستد و راه قاين گرفت . و اين همه بيشتر بقوّت مردان سيستان كرد كه پانصد مرد پيش از آن كوى [4] آمد از سيستان رفته بود [ ند ] و محمود كندمك با ايشان كه بطغرل خواستند شد [5] ، چون وى بسيستان آمد محمود كندمك بازگشت و پسر بو بكر شادى و مردى سيصد با وى بيامدند ، و از رون و جول و ديگر جايها نيز مردى سيصد ديگر همراه ، [ و ] اين همه جنگ و فتنه از ايشان [ بود ] . آمدن رسول مير جغرى [6] روز سه شنبه بيست و دويم ماه ربيع الآخر سنهء ثمان و اربعين و اربعمائه بر طالع سعد بيست و سه درجه ، و آن روز [ آنان را ] در خانهء مير ارتاشى كه اندر شارستان سيستانست بدر لب آب بزيان [7] برد [ ند ] و بر راه سه هزار مرد نشسته بودند با خود و
[1] در اصل « چهل » بوده و با مركب اصلى « حمل » شده است . [2] ظ : كده ؟ [3] در شهرها و قلعهاى قديم چنان كه امروز هم آثار آنها ديده مىشود هميشه دو قلعه داشتهاند - يكى زبرين و ديگر فرودين ، كه هر گاه در يكى عاجز مىشدهاند بحصار بالائى ميرفتهاند . و اينجا فرود قلعه مراد قلعه پائين است . [4] مخفف ( كه اوى ) است . [5] يعنى نزد طغرل خواستند رفتن . [6] و هوا بو سليمان داود چغرى بيك بن ميكائيل بن سلجوق بن دقاق برادر سلطان طغرل بيك سلجوقى . [7] صفحهء بعد ( بزيان ) .
378
نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 378