نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 645
در قاموس معلوماتشان وارد نمىسازند . اين گروه شامل همهء افرادى است كه عقيدهء مقرون به گرايش وعملى به مطابق آن ندارند ، لذا شامل همهء كسانى مىشود كه در وجود خدا ترديد دارند ، يا به طور تقليدى منكر خدا هستند وهم چنين شامل كسانى مىباشد كه وجود يك مبدء مبهم ونيروى بالاترى را در درون خود به طور ابهام انگيزدر مىيابند ، ولى از تطبيق عنوان خدا به آن مبدأ مبهم ونيروى بالاتر امتناع مىورزند ، مانند موشى كه در زير زمين پى در پى مشغول سوراخ كردن است ، وقتى كه از يك سوراخ كنده شده روشنايى مىبيند پا به فرار مىگذارد وبه ابهام جويى خود ادامه مىدهد اگر چه افراد اين گروه خيلى فراواناند ، اما نمىتوان همهء آنان را بىخيالان وبىطرفان به خدا از روى تحقيق وهشيارى ناميد ، بلكه اگر وضع روانى آنان را درست مورد تحليل وتحقيق قرار بدهيم ، خواهيم ديد كه مثل اينان مانند كشاورزانى است كه مشغول بيل زدن هستند ويك فيزيكدان در نزديكى آنان نشسته ودر بارهء جاذبيت زمين سخن مىگويد وتوضيح مىدهد كه خاكها را كه با بيل بلند مىكند وبه زمين بر مىگردانند ، وآن خاكها به زمين مىافتند ، معلول جاذبيت زمين است وگر نه مىتوانست آن خاكها به فضا بروند اين كشاورزان چيزى را مىبينند عبارت است از نيروى بازو وعرق جبين واحتياج فرو رفتن بيل به زمين به نيروى بازو وآفتابى كه از بالاى سرشان مىتابد ونسيمى كه از راه مىرسد وبدن گرمشان را مىنوازد وبر آمدن بيل از زمين با مقدارى خاك وبرگشتن آن به زمين ، اما ديگر حقيقتى به نام جاذبيت نه براى آنان قابل مشاهده است ونه قابل هضم . در صورتى كه با اندك تعليمات مناسب واستشهاد به امور قابل فهم ونشان دادن آهن ربا وآهنى كه به طرف آن كشيده مىشود ، مىتوانيد مفهوم جاذبيت را براى او قابل درك بسازيد .
645
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 645