نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 64
شعاعى از عقل كل پير بوده وجنبشى كه اين سايه از خود نشان مىدهد مربوط به آن شاخ گل است . بالاخره روزى فرا مىرسد كه اين تمايلات سايه وش در اصل خود فانى گردد وراز ميل وجستجويش را بداند . اين انسان بار ديگر رخت از عالم حيوانى بر بسته وآن خدايى كه تو مىدانى كه او كيست ، او را به سوى قلمرو انسانى مىكشاند . او هم چنين اقليمها را پشت سر گذاشته وبه مقام والاى عقل ودانش مىرسد . اكنون ديگر . < شعر > ( ( 3648 ) ) عقلهاى اوّلينش ياد نيست هم از اين عقلش تحول كردنى است < / شعر > بلى ، تا رهايى انسان از عقل پر حرص وآز صدها هزار عقل را خواهد پيمود انسان مىخوابد وبيداريهايش را فراموش مىكند ولى او را نخواهند گذاشت كه در فراموشى ابدى غوطه ور گردد . بلكه از خواب بيدارش مىكنند تا وضع خود را ببيند وبه پندارهاى بىاساس خود بخندد كه شگفتا چه اندوههايى در خواب مىخوردم وحقايق عالم بيدارى را فراموش كرده بودم ، عجبا كه من نمىدانستم كه آن اندوه وابتلا مربوط به خواب وخيال آن بود بدينسان دنيا چو روياى به خواب رفته گان است كه آنان گمان مىكنند در بيدارى بسر مىبرند . اين پندار همچنان ادامه دارد < شعر > ( ( 3655 ) ) تا برآيد ناگهان صبح اجل وا رهد از ظلمت ظنّ ودغل ( ( 3656 ) ) خنده اش گيرد از آن غمهاى خويش چون ببيند مستقرّ وجاى خويش < / شعر > هر چه كه در خواب زندگى اين دنيا ببينى ، يك بيك در روز رستاخيز بر تو آشكار شود بنا بر اين گمان مبر كه اين كردارهاى بد در حالت خواب بوده وتعبيرى ندارند . اى ستمگر خون آشام خنده هاى امروز تو گريه ها وناله هاى روز رستاخيز است كه در هستى خواب آلود تو تعبير خواهد شد وبالعكس ، گريه ودرد واندوه هاى خواب امروزت شادمانى بيدارى فردايت خواهد بود . اى درندهء پوست يوسفان انسانها ، آيا مىدانى ، در آن روز كه از خواب گران سر بلند خواهى كرد موجوديت
64
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 64