responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 613


سالوس وحيله گرم خواهند ناميد .
رازهاى نهانى جان در نزد مردان با همت به پوشيدن از افراد پست نيازمندتر است از لعل وجواهر معدنى . زيرا مردم احمق طلا را بهتر از جان مىدانند ولى انسانهاى بزرگ طلا را فداى جان مىكنند ، آن اميران به طمع طلا تند وتيز مىشتافتند ولى عقلشان مىگفت :
اى احمقان . كمى آهسته تر آرى اصل چنين است كه حرص آدمى بىهوده به سوى سرابها مىتازد وعقل او نهيب مىزند كه درست بنگر اين آب نيست وسراب است . در آن هنگام كه حرص وطمع پيروز مىشود ، طلا مانند جان مىگردد ونعره هاى خرد آدمى مخفى مىشود حرص وآز بر طلا پيروز گشته ومىگويد اين است متاع رايگان كه بايد به دست آورد .
بدينسان طمع وغوغاهاى پر جنجالش صد برابر مىگردد وحكمت واشاراتش پنهان مىشود . وبه همين جهت در چاه غرور سرنگون گشته وآن گاه توبيخ وملامت حكمت را مىشنود . تا آن گاه كه بند دام مرگبار باد غفلت وغرور او را مىكشند ووجدان سرزنش كننده بر او چيره مىگردد .
دريغا ، اين انسان بىنوا تا سرش به ديوار بلا نخورد ونشكند ، گوش كرش پند دل ووجدان خود را نخواهد شنيد . چونان كودكان كه طمع بادام وشكر گوششان را از نصيحتها كر مىسازد تا در آن موقع كه درد دملها در وجودش پديد آيد وگوشش را براى نصيحت باز كند .
بالاخره آن اميران با حرص وآز وصد گونه هوس در حجرهء اياز را باز كردند ودر همان حال مانند پشه ومگس كه در دوغ گنديده بيفتند ازدحام كردند ، پشه ومگس عاشقانه در دوغ گنديده مىافتند وپرهاى آنها آلوده مىشود لذا ، نمىتوانند بپرند ونمىتوانند چيزى بخورند . هر چه آن اميران از چپ وراست نگريستند جز چارق دريده وپوستين كهنه چيزى نديدند . همهء آنان گفتند :

613

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 613
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست