نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 608
من فرعونى شايستهء لعنت خدا ومن گفتن منصورى سزاوار رحمت الهى است زيرا من فرعونى سنگ سياه ومن منصورى عقيق گشته بود . آن يكى دشمن نور واين يكى عاشق خود باختهء نور بود . اين انا هو از اتحاد نور سر چشمه مىگيرد نه از حلول . در اين زندگانى بكوش تا خاصيت سنگى خود را تقليل دهى ، باشد كه سنگ تو به جهت لعل گشتن نورانى شود . در جهاد ومشقتها شكيبا باش تا وصول به بقا در فنا را دم بدم ببينى . در اين هنگام است كه وصف هستى از پيكرت بيرون مىرود ومستى بادهء ظهور الهى در سرت مىفزايد . مدتى گوش باش ، باشد كه گوشوارهاى از حلقهء لعل بيابى . واگر تو نصيبى از انسانيت دارى مانند چاه كن از اين بدن خاكى خاكها بر كن تا به آب زلال روح برسى . اما اگر جذبات الهى آن آب خوش گوار را به سوى تو سرازير نمايد ، آب حيات روحانيت بىنياز از چاه كندن بجوشد وبخروشد . در اين زندگانى تن پرور مباش وبكوش واندك اندك خاك چاه بدن را بتراش واز خود دور كن زيرا هر كه در اين دنيا رنجى برد گنجى برد . وهر كس كه بكوشد ناچار به عظمتى خواهد رسيد . پيامبر ما فرمود : اين ركوع وسجود حلقهء وجود بر در بارگاه خدا زدن است كه عاقبت دولت پايندهاى سر از آن در بيرون خواهد آورد . اى مولوى ، برگرد وداستان اياز را باز گو كن تا ببينم حال او به كجا رسيد .
608
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 608