نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 392
1 - مثلًا اگر لامسه واحساسهاى مربوط به آن را در نظر گيريم ، چنين به نظر مىآيد كه كلمات تماس ، فشار ، مقاومت وغيره در ذهن ما بيشتر شكل بصرى دو شىء را مجسم مىسازند كه يكديگر را لمس مىكنند نه شكل لمس شيئى كه ما را لمس مىكند كلمهء تلاش ما را بياد مردى مىاندازد كه زير بار سنگين خم شده است ، نه به فكر انقباض عضلاتش . . . هم چنين موقعى كه مىگوييم : فلان صدا نازك ، ظريف يا تيز است بيشتر شكل بصرى را مجسم مىسازيم نه شكل سمعى را . 2 - معلومات شامه نيز همين قسم است ، خود اصطلاحات « بوهاى سيرى » « بوهاى اترى » مبين اين معنى است كه تصور بو ميسر نيست ، مگر موقعى كه با تصوير بصرى چيزى كه آن را توليد مىكند ، [ يا نمود آن را ] مجسم كنيم . » [1] بيانات پل فولكيه نمود اتحاد عمل حواس را توضيح مىدهد ، ولى به علت وفلسفهء آن نزديك نمىشود . در بارهء علت وفلسفهء اتحاد عمل حواس ، اين تقسيم را بايد در نظر بگيريم . 1 - اظهارات ما در موقع توصيف پديده ها : بدان جهت كه همهء نمودها را در همهء حالات براى هر گونه شخصى قابل درك نمىتوان ساخت ، لذا همان طور كه فولكيه مىگويد مجبوريم با تشبيهات واستعارات دريافتهاى خود را به ديگران منتقل بسازيم . البته اين استعمالات چنانكه فولكيه مىگويد : تصنعى هستند وبراى تفاهم ميان افراد انسانى بكار مىروند . 2 - اما موضوع دقيقترى وجود دارد كه مىتواند اتحاد حواس وتبادل آنها را در فعاليت توجيه وتفسير كند وآن نكته ايست كه در اين مبحث مطرح كردهايم وآن اين است كه حس بهر معنا كه باشد مربوط به درون ما است ، اين درون است كه محصول تماس محسوس را با قواى احساس كننده براى ما قابل درك مىسازد ، به طور
[1] خلاصه فلسفه ، پل فولكيه ، ص 167 و 168 اختلاف طبيعى حواس ظاهرى را كه فولكيه در ابتداى جملاتش اشاره كرده است ، جلال الدين مسلم مىگيرد ومىگويد : همچنين هر حس يك يك مىشمر * هر يكى معزول از كار دگر .
392
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 392