نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 339
اى پدر عزيز : در اين دنيا عمل وكسب در راه رستگارى را بدون استاد ومربى نتوان فرا گرفت . آدمى نخست بايستى علم فرا بگيرد ، سپس به آن علم عمل كند كه تا هنگام مرگ از آن علم وهنر استفاده كند . اى انسان خردمند ، در تمام كارها وپيشه ها از اشخاص كريم وصالح كمك بجوييد ، چنانكه در را از ميان صدف بايد جست . در آن هنگام كه اندرز گويان شايستهاى را ديديد بر خود انصاف بدهيد واز خرمن عملشان بهره ها برداريد واستنكاف نكنيد . اگر يك مرد در موقع اشتغال به دباغى لباس كهنهاى را بپوشد آقايى او را كم نخواهد كرد . هم چنين موقعى كه آهنگر در موقع دميدن به كورهء آتش لباس ژنده بپوشد از حشمت وعظمت او در ميان مردم نمىكاهد ، بنا بر اين براى آموختن لباس تكبر را از تن بيرون كنيد ولباس ذلت وتواضع را در بر كنيد . راه آموختن علم معمولى گفتار است وراه آموزش پيشه وصنعت عمل است . براى به دست آوردن معرفت وفقر الهى دمساز گشتن با اولياء الله مورد احتياج است ودر اين مورد نه زبان بكار مىآيد ونه دست . دانش آن انوار الهى است كه در جان مردان جاى گرفته است نه در كتاب وقيل وقال . اين دانش را جان آدم راهرو از جان رهبر بايد بگيرد نه از راه دفتر وزبان واگر در اعماق دل راهرو از رموز كتاب وقيل وقال اثرى باشد هنوز شايستهء آشنايى با رموز الهى نيست ، تا آن گاه كه آن نور جان مربى دلش را روشن بسازد وشرح صدرش عنايت كند وبه همين جهت بود كه خداوند فرمود : أ لم نشرح لك صدرك ؟ : < شعر > ( ( 1067 ) ) كاندرون سينه شرحت داده ايم شرح اندر سينه ات بنهاده ايم < / شعر > شگفتا ، كه تو آن نور را در خارج از ذات مىجويى وتو كه داراى شير خوش گوارا هستى به چه دليل از ديگران شير مىوشى واز تغارها شير مىجويى ؟ تو كه
339
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 339