نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 26
مهتاب درخشنده را ببين . صدها هزار پرده تاريك به علت خشم وكينهاى كه تو نسبت به بندگان خدا دارى بر چشم تو آويخته است . برو خشمت را فرو نشان ، ديدگانت را باز كن وشاد باش ، عبرتى از ياران الهى بگير واستاد باش . تو اى قبطى ، چسان مىتوانى در فرو بردن كاسه به آب نيل وپر كردن آن از آب زلال طفيل من باشى با اين كه كفر تو به بزرگى كوه قاف است . آخر چگونه مىتوان كوه را در سوراخ سوزنى فرو كرد مگر آن كه كوه به برگ كاهى مبدل شود . تو مىتوانى كوه بزرگ كفرت را با استغفار شايسته به كاهى مبدل سازى وجام مردم مورد محبت خدا را سر بكشى . تو با اين حيله گريها كه در پيش گرفتهاى وبا اين كفرى كه بر آن اصرار مىورزى چگونه مىتوانى با اين كه خدا بر شما حرامش كرده است از آن آب بياشامى . آفريننده ما فوق حيله گريها واين مكر پردازيهاى شما را نخواهد خريد برو از آن موسى باش ودست از حيله گرى بردار ، زيرا اين حيله پردازيهاى تو پيمودن باد است يا نقشى بر آب مگر آب زهره آن دارد كه از دستور الهى سر پيچيده وبراى كفار آب بودن خود را نشان بدهد . آيا تو مىپندارى كه واقعا نان مىخورى نه هرگز ، بلكه غذايى كه تو مىخورى زهر مار وموجب كاهش جان تست ، مگر نان مىتواند جان آن انسان را كه از فرمان خداى جان بخش تمرد مىكند اصلاحش كند ؟ آيا گمان مىكنى كه سخنان مثنوى را كه مىخوانى مىتوانى به رايگان درك كنى ؟ مگر گوش هر آدم محقر شايستهء دريافت كلام حكمت آميز ورازهاى نهانى است . آرى < شعر > ( ( 3461 ) ) اندر آيد ليك چون افسانه ها پوست بنمايد نه مغز ودانه ها < / شعر > حقايق اصيل جهان هستى حجابى بر رويش كشيده وروى از تو پوشيده است
26
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 26