responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 250


< فهرس الموضوعات > پشيمان شدن آن حكيم از آن سؤال به جهت گريه طاووس < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > تفسير ابيات < / فهرس الموضوعات > پشيمان شدن آن حكيم از آن سؤال به جهت گريه طاووس < شعر > ( ( 613 ) ) چون شنيد آن پند در وى بنگريست بعد از آن در نوحه آمد مىگريست ( ( 614 ) ) نوحه وگريه دراز ودردمند هر كه آنجا بود در گريه اش فكند ( ( 615 ) ) وان كه مىپرسيد پر كندن ز چيست ؟
بىجوابى شد پشيمان مىگريست ( ( 616 ) ) كز فضولى من چرا پرسيدمش او ز غم پر بود شورانيدمش ( ( 617 ) ) مىچكيد از چشم او بر خاك آب اندر آن هر قطره مدرج صد جواب مىچكيد از چشم او گريه به خاك خاك گل مىشد ز اشك سهمناك ( ( 618 ) ) گريهء با صدق بر جانها زند تا كه چرخ وعرش را گريان كند گريهء بىصدق بىشورش بود ديو زان بر گريه اش خندان شود ( ( 619 ) ) عقل ودلها بىگمانى عرشىاند در حجاب از نور عرشى مىزىاند گريهء بىصدق باشد بىفروغ آن ندارد چربئى مانند دوغ < / شعر > تفسير ابيات هنگامى كه طاووس به اندرز آن حكيم گوش فرا داد . بناى نوحه وگريستن گذاشت . اين زارى چناندردناك بود كه هر كسى را كه آن جا بود به گريه انداخت حتى آن حكيم كه از طاووس پرسيده بود چرا پر وبال خود را بر مىكنى ، خود نيز پشيمان شده وگريه مىكرد كه چرا من فضولى كردم واين طاووس نازنين را كه پر اندوه بود به شورش در آوردم . از چشم او قطرات اشكى كه هر يك صدها پاسخ در برداشت فرو مىريخت . قطرات اين اشك سوزان كه بر خاك سرازير مىشد خاك را گل مىكرد ، اما در آن خاك مسكن نمىگرفت ، زيرا گريه‌اى كه از صدق وصفا بر خيزد راه بر جانها باز مىكند سپس راه عرش پيش مىگيرد وآن زير بناى معظم هستى را مىلرزاند وقطراتى هم از آب حياتش بر روى هستى مىچكاند .

250

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 250
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست