نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 635
اصحاب شيخ الشيوخ ، گفت : آرى و الله كه من اين سخن شنيده بودم ، و دغدغه اى از اين معنى در خاطر من تمكَّن يافته ، تا شبى مر اين شيخ عيسى را در طواف دريافتم - بعد از آن كه تقبيل حجر الأسود كرد ، تا در كعبهء معظَّم رسيدن كه آن مجموع را ملتزم مىخوانند به رفتارى معهود ختمه اى تمام خوانده بود ، و من تمام حرفا بعد حرف ، از وى شنوده و مبيّن فهم كرده ، و معلوم است كه مسافت ملتزم ، سه چهار خطوه بيش نباشد . و حينئذ من متيقّن شدم كه ورد هفتاد هزار ختمه اش ، درست و راست است ، پس شيخ الشيوخ - رضي الله عنه - و جملهء أصحابنا ، مر آن ناقل را كه عظيم صادق القول بود ، در آن اخبار تصديق كردند ، و همه به وقوع آن متيقّن گشتند ، پس از شيخ الشيوخ - رضي الله عنه - سؤال كردند كه اين از چيست ؟ شيخ فرمود كه : از باب بسط زمان است ، چه حق تعالى ، چنان كه به نسبت با بعضى اوليا كه اصحاب خطوهاند ، مكان را منقبض مىگرداند تا راه يك ساله را به روزى مىروند ، هم چنين به نسبت با بعضى كه اصحاب لحظه و لمحهاند ، زمان را منبسط مىكند تا عين زمانى كه به نسبت با خلق ديگر ، يك ساعت باشد ، به نسبت با ايشان پنج و ده سال ظاهر مىشود ، پس شيخ الشيوخ - رضي الله عنه - بر صدق اين قضيّه ، حكايت زرگر صوفى كه مشهور است از مريدان شيخ ابن سكينة و بستن او سجّادههاى صوفيان را روز جمعه در ميزر ، براى آن تا به جامع برد و رفتن او بر كنار دجله براى غسل جمعه و جامهها بر كنار دجله نهادن و در دجله غوطه خوردن ، و در مصر ظاهر شدن و آن جا در مصر دختر زرگرى به زنى خواستن ، و از او فرزندان توليد كردن ، و بعد از هفت سال باز در نيل مصر غوطه خوردن ، و باز به بغداد بر سر جامههاى خودش ، سر بر آوردن و جامهها را به جاى خود يافتن و رفتن به خانقاه ، و سجّادهها همچنان بسته به بند خودش ديدن ، و گفتن صوفيان كه زود سجّادهها به جامع ببر و بينداز كه ما منتظر تو نشستهايم ايراد فرمود ، و فرمود كه اين حال كه بر اين صوفى زرگر طارى گشت كه ساعتى به نسبت با او
635
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 635