نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 501
إسم الكتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 773)
حكم آن اشتمال است ، لا جرم تمييز و تخصيص هر صورتى از اين صور انسانى در قصد اول نزول و سير آن تجلَّى وجودى ثابت بوده باشد ، پس چون هر فلكى را متنازلا ظاهر گردانيد ، اثر آن قصدش در او پيدا آمد و آن اثر را صورتى در آن فلك مشكَّل گشت ، تا حبر الامّة ، عبد الله بن عباس - رضي الله عنهما - از اين معنى آگاهى يافته است ، و در اثناى اخبار از اين سخنى گفته كه معنيش اين است كه : « حتّى انّ في كلّ سماء ابن عبّاس مثلي » و هر شخصى انسانى را كه سلوك مقدّر شود ، در تحقق به هر اسمى يا اثر هر اسمى كه فلكى مظهر حقيقت آن اسم است ، آن صورت آن شخص در آن فلك زنده گردد ، و به هيأت ملكى ظاهر شود ، و الا مهمل و معطَّل باشد . پس مىگويد : كه چون صورتى جزئى كه مرا در هر فلكى است ، از نور باطن من جان يافته است ، و به صورت ملكى در آن فلك هدايت ، اهل آن فلك را از ملائكه ، به حقايق و دقايق اشغال هر يك متصدّى شده ، پس من به اين صورت و صفت كلَّيّت كه مر است در زير حكم آسمان بهشت چون تن دردهم . < شعر > و لا قطر الا و من نور ظاهري به قطرة عنها السّحايب سحّت [1] < / شعر > و هيچ گوشه اى و طرفى از زمين نيست ، الا كه از نور تجلَّى ظاهر من قطره اى و ذره اى ، به آن گوشه رسيده است ، كه جملهء ابرها كه مدد اهل زمين مىدهند به باريدن ، به واسطهء مدد آن قطره بارانها مىبارانند ، يعنى مدد سحاب از درياست و از بخاراتى كه از وى متصاعد مىشود ، و مدد قلَّت و كثرت آب [1] دريا و امواج او از نور ماه است كه در حس نقصان و افزونى آب دريا ، به كمال و نقصان ماه متعلق است و اثر آن زيادتى و كمى در سواحل به حكم جزر و مدّ ، عظيم ظاهر است كه در افزونى ماه خصوصا ليلة البدر ، سواحل از اثر جزر و مدّ ، غرق
[1] في اكثر النّسخ : و لا قطر الاحلّ من فيض ظاهرى - به قطرة . . . السّحائب سحّت القطر الناحية و جمعها الأقطار ، اى النواحي . سحّت : سكبت مائها . [1] و جزر و مدّ و قلت و كثرت - خ - .
501
نام کتاب : مشارق الدراري ( شرح تائية ابن فارض ) ( فارسي ) نویسنده : سعيد الدين سعيد فرغاني جلد : 1 صفحه : 501