بود در پنج كه مخرج خمس است كه كسر محوّل اليه است پنج حاصل شد و چون پنج را بر مخرج نصف كه دو باشد قسمت كرديم حاصل قسمت دو و نيم شد كه عبارت از دو خمس و نصف خمس باشد پس از جمع يك و دو سه حاصل شد و از جمع نصف و دو خمس چهار خمس و نصف خمس حاصل شد پس مجموع سه عدد كامل شد مع چهار خمس و نيم و بعبارة اخرى چهار عدد شد الَّا نصف خمس پس با طريقه اولى بنصف خمس تفاوت كرد زيرا كه در طريقه اولى ثلث دوازده كه چهار بود استرداد مىشد و در اين طريقه ثمن و خمس كه سه و چهار خمس و نيم باشد استرداد مىشود و اينست كه شهيد ثاني ره مىفرمايد كه و على الثّاني يكون التّفاوت ربعا و خمسين فنصفه و هو ثمن و خمس ينقص عن الثلث اي ثلث الثمن و هو الاثنى عشر بنصف خمس و مخفى نماند كه در اين امثله مذكوره دو طريقه مختلف شدند و لكن در بسياري از مواضع دو طريق متحدند و تفاوتي ظاهر نمىشود چنانكه شهيد ره