نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري جلد : 1 صفحه : 35
تنهايى بيشترى مىكند . مىبينيم اشخاصى كه عميق ترند ، اشخاصى كه داراى روح برجسته تر و ممتازتر هستند ، از آنچه كه توده مردم هوس روزمرّه شان است و لذّت عموميشان ، بيشتر رنج مىبرند ; و يا مىبينيم كسانى را كه به ميزانى كه روح در آنها اوج مىگيرد و انديشه تعالى پيدا مىكند ، از جامعه و زمان فاصله مىگيرند و در زمان تنها مىمانند . شرح حال نوابغ را اگر بخوانيم مىبينيم كه يكى از صفات مشخص اين نوابغ تنهاييشان در زمان خود آنهاست . در زمان خودشان مجهولند ، غريب اند و در وطن خويش بيگانهاند . چه كسى تنها نيست ؟ كسى كه با همه ، يعنى در سطح همه است ، كسى كه رنگ زمان را به خود مىگيرد ، اين آدم احساس تنهايى و احساس تك بودن نمىكند ، چرا كه از جنس همگان است ، او در جمع است و با جمع مىخورد و مىپوشد و مىسازد و لذّت مىبرد . احساس تنهايى و احساس عشق در يك روح به ميزانى كه اين روح رشد مىكند ، قويتر و شديدتر و رنج آورتر مىشود . درد انسان ، درد انسان متعالى ، تنهايى و عشق است . روزها شير نمىنالد ! در برابر نگاه روباهان ، در برابر نگاه گرگها و در برابر نگاه جانوران شير نمىنالد ، سكوت و وقار و عظمت خويش را بر سر شكنجه آميزترين دردها حفظ مىكند . امّا تنها در شبهاست كه شير مىگريد . نيمه شب به طرف نخلستان مىرود ، آنجا هيچ كس نيست ، مردم راحت آرميدهاند ، هيچ دردى آنها را در شب بيدار نگاه نداشتهاست ; و اين مردِ تنها كه روى اين زمين خودش را تنها مىيابد ، با اين زمين و اين آسمان بيگانهاست ، به نخلستان مىرود و هراسان است كه كسى او را در آن حال نبيند كه شير در شب مىگريد و در تنهايى . و باز براى اين كه ناله او به گوش هيچ فهم پليدى و هيچ نگاه آلودهاى نرسد ، سر در حلقوم چاه فرو مىكند و مىگريد . اين گريه از چيست ؟
35
نام کتاب : درسهايى از نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : الشيخ المنتظري جلد : 1 صفحه : 35